۱۳۹۶ آذر ۸, چهارشنبه

هفته ادونت چیست ؟


ادونت به یک دوره یا فصل میگویند که ریشه ی آن از زبان لاتین است adventus که به معنی آمدن ،ورود یا ظهور است.
به زمانی میگویند که برای رسیدن ایام کریسمس در انتظار بسر میبریم . ایامی که تولد مسیحای موعد است و او  بعنوان یک نوزاد،  دو هزار سال پیش در شهر بیت الحم چشم به این جهان گشود.
موضوع  اصلی که در ایام ادونت از متون کتاب مقدس خوانده میشود و یا توسط کشیش تعلیم داده میشود؛ حول محور آمدن ثانویه مسیح  و آماده بودن ما است  و اینکه خداوند برای داوری به این جهان بازخواهد گشت. و البته یادآور و بزرگداشت  نخستین آمدن مسیح  است که در ایام کریسمس به وقوع پیوست … مسیحای موعود بعنوان یک نوزاد در دو هزار سال پیش در شهر بیت الحم چشم به جهان گشود… هر قسمت از کتاب مقدس که در این ایام خوانده و تعلیم داده میشود حاوی همین مطالب است و این ایام از ۴ یکشنبه قبل از تولد مسیح  که ۲۵ دسامبر است؛ شروع میشود. کلیسای کاتولیک – کلیسای اسقفی انگلستان-  و کلیسای ارتودکس – کلیسای لوتری – کلیسای متودیست و کلیسای انجیلی این ایام را در تقویم کلیسایی خود انجام میدهند و تولد مسیح را جشن میگیرند و برای آمدن ثانویه او – تامل میکنند و ایمانداران خود را از هر نظر برای امدن خدا بروی زمین آماده میکنند.
رنگهای مورد استفاده در کلیسا در آیین نیایشی و مراسم کلیسایی؛ رنگهای بنفش و یا آبی است. پارچه های آویزان شده بر روی میزها در کلیسا و ردای کشیش به رنگ بنفش است و همینطور پارچه ی متعلق به مزبح و شام مقدس به رنگ بنفش است.
استفاده از رنگ بنفش در این ایام نمایانگر و سمبل است برای توبه کردن و روزه گرفتن. همچنین بنفش نمایانگر سلطنت و پادشاهی است که به ما یادآوری و خاطرنشان میکند آمدن پادشاه را.  پس به ما یادآوری میکند که برای آمدن اولیه پادشاه که کریسمس است شادی کنیم و برای آمدن ثانویه پادشاه آمده باشیم. بنفش نمایانگر غم و اندوه و عزاداری نیز میباشد در طی ۲۰ تا ۲۵ سال گذشته رنگ بنفش مورد استفاده در کلیسا به دو دسته تقسیم شده است. بنفشی که در ایام ادونت و برای کریسمس استفاده میشود آبی آن بیشتر است( رنگ بنفش ترکیبی از رنگ قرمز و آبی است) و بنفشی که برای ایام لنت استفاده میشود قرمز آن بیشتر است.
در یکشنبه ی سوم از ایام ادونت، رنگ ها به رنگ رُز صورتی است که نمایانگر شادی است و ما برای آمدن مسیح شادی دوباره را تجربه می کنیم.
در ایام ادونت شعرها و سرودهای کلیسایی بدون آهنگ  و بصورت کر کلیسایی سروده میشود . در آخرین روزهای ادونت که شامل روزهای از ۱۷ تا ۲۴ دسامبر میشود؛ سرودها بصورت دو گروهی انجام میشود که متناوبن وقتی یک گروه یک بیت از سرود را خواند گروه دیگر بیت بعدی را می سراید و همینطور تا به آخر – و همراه است با سرود نیایشی حضرت مریم که اول شب و یا نماز شب هنگام (در کلیسای کاتولیک) و در نیایش عصر هنگام در کلیسای اسقفی است. و کلیسا هر روز آماده تر میشود برای آمدن مسیح و برای آن در دعا و پرستش خاص قرار میگیرند.
برای ایام ادونت بصورت سنتی ۵ شمع را بدور حلقه ای از گلهای همیشه سبز مانند کاج و درختچه های زمستانی تزیین میکنند و ۴ هفته قبل از روز تولد مسیح هر روز یکشنبه بعد از قرائت کلام خدا و پرستش اولین شمع را روشن میکنند و شمع دوم را در یکشنبه بعدی و همینطور تا چهارمین شمع – شمع پنچم که معمولا رنگ خیلی روشن و یا سفید را دارد در وسط این حلقه شمع ها قرار دارد و در روز تولد مسیح یا شب تولد مسیح بعد از قرائت کلام خدا خوانده میشود برای روشن کردن هر شمع بعد از خواندن آیات مربوطه به مفهوم روشن کردن شمع و دلایل آن می اندیشیم. شمع های دیگر ۳ تا برنگ بفنش است و یکی برنگ صورتی است که بفش ها نمایانگر توبه از گناه است و صورتی نمایانگر شادی است.
دوران ادونت بر شما ایمانداران مسیحی مبارک باد

تا خدا هست ...



ما توسط او، و از راه ایمان، به فیضی دسترسی یافته‌ایم که اکنون در آن استواریم، و به امید سهیم شدن در جلال خدا فخر می‌کنیم. نه تنها این، بلکه در سختیها نیز فخر می‌کنیم، زیرا می‌دانیم که سختیها بردباری به بار می‌آورد و بردباری، شخصیت را می‌سازد، و شخصیت سبب امید می‌گردد؛ و این امید به سرافکندگی ما نمی‌انجامد، زیرا محبت خدا توسط روح‌القدس که به ما بخشیده شد، در دلهای ما ریخته شده است.
رومیان 5: 5-2

خدا مُهر مالکیت خود را بر ما گذاشت...
و روح‌القدس را بعنوان ضامن همه برکات آینده در دل‌های ما نهاد...هللویاه...
🌟(دوم قرنتیان، ۱: ۲۲)

من كليدهای ملكوت خدا را در اختيار تو می‌گذارم تا هر دری را بر روی زمين ببندی، در آسمان بسته شود، و هر دری را بگشايی در آسمان نيز گشوده شود.»

۱۳۹۶ آبان ۲۷, شنبه


خداوندا برای امروز و همه فرصت‌هایی که به ما دادی و میدی به درگاهت شکرگزاااری میکنیم تا به ابد شکرررررر...
و می‌طلبیم که ما رو برای خودت تقدیس و مبارک کنی، و از ما استفاده کنی آنطور که دوست داری باشیم ای پدر و زندگی ما رو به حساب بیار خداوندم...
خداوندا شکررررت می‌کنیم که راهنما و مشاور قابل اعتماد برای زندگی ما و نجاتمان هستی شکررررر...
ایمان داریم که وعده‌های تو حقیقتن، و در زمان تو ای خداوند به انجام میرسن...،
ایمان داریم که با دست‌های پرقوت و توانمندت امورات ما رو در نظم الهیت به پیش میبری و برکتمون میدی....
خداوندا شکررررت میکنیم برای تمامی آنچه داریممم، برای نجات و ایمانمان، برای شالوم و سلامتیمون، برای همه توانایی‌ها و استعدادهامون، برای خانواده روحانی و جسمانی، برای هررر آنچه در جهان خلق کردی تا ما در آسایش زندگی کنیم خدایاااا شکرررررت...
اعلام میکنیم که تو تنها خداوند و منجی ما هستی، تو پادشاه و مالک عادل و نیکو هستی، تو خداوند محبت و عشق و دوستی هستی...و ما فرزندان و وارثان توییم ای پدر شکررررر...
نام عزیز و والای تو رو ای خدای ازلی و ابدی جلااال میدیم و پرستشت میکنیم تا ابدالآباد آمیییییین به نام قدوس مسیح آمییییییین....

افتتاح موزه «انجیل» در واشنگتن

موزه «انجیل» در واشنگتن پس از مدتها انتظار روز جمعه هفدهم ماه نوامبر درهای خود را به روی مردم باز کرد.

به گزارش «محبت نیوز» این موزه که در نزدیکی کنگره آمریکا بنا شده هزاران متن و اثر هنری مربوط به کتاب مقدس را در ساختمانی که بنای آن پانصد میلیون دلار خرج برداشت به نمایش گذاشته است.
به گفته صدای آمریکا، موزه، از طومارهای بحرالمیت و نوشته هایی به خط میخی تا آثار مدرن تر را در بر می گیرد.
«استیو گرین»، بنیانگذار شرکت «هابی لابی» و رئیس هیأت مدیره موزه انجیل می گوید اینجا برای همه است و هدف این بوده که موزه به گونه ای طراحی شود تا حتی کسانی را که به خدا ایمان ندارند به خود جلب کند.
«گرین» تأکید می کند که این موزه به هیچ عنوان قصد تبلیغ دین را ندارد. برخی معتقدند نزدیکی موزه انجیل با کنگره آمریکا، پیامی سیاسی دارد.
موزه انجیل با استفاده از جدیدترین فن آوری ها، به دیدارکننده ها اجازه می دهد در سوژه ها و دوره های مختلف سیر و سیاحت کنند.
در بخشی از آن، روستای ناصریه که عیسی مسیح کودکی خود را در آنجا گذرانده بازسازی شده است.
«شویلر نظاره» طراح موزه می گوید انجلیل چیزی است که در زندگی روزمره دیده می شود، مثلن در موسیقی از «کولیو» خواننده رپ تا «کلد پلی» راک و حتی هوی متال و این موزه، چیزهایی را که مردم در مورد انجیل نمی دانند به آنها یاد می دهد.
موزه انجیل با استفاده از جدیدترین فن آوری ها، به دیدارکننده ها اجازه می دهد در سوژه ها و دوره های مختلف سیر و سیاحت کنند.
در بخشی از آن، روستای ناصریه که گفته می شود عیسی مسیح کودکی خود را در آنجا گذرانده بازسازی شده است.
«شویلر نظاره» طراح موزه می گوید انجلیل چیزی است که در زندگی روزمره دیده می شود، مثلا در موسیقی از «کولیو» خواننده رپ تا «کلد پلی» راک و حتی هوی متال و این موزه، چیزهایی را که مردم در مورد انجیل نمی دانند به آنها یاد می دهد.

پاپ فرانسیس با ملت ایران و عراق و آسیب دیدگان زلزله یکشنبه ابراز همدردی کرد




پاپ فرانسیس رهبرکاتولیک های جهان باارسال پیامی با حادثه دیدگان زلزله ایران و عراق ابراز همدردی کرد.
به گزارش «محبت نیوز» پاپ فرانسیس روزدوشنبه (روزگذشته ) با ارسال دو تلگرام به ایران وعراق تسلیت خود را درباره خسارت ها و از دست رفتن تعدادی از شهروندان این دو کشور در جریان زمین لرزه شدید یکشنبه شب در مرزهای غربی ایران ابراز داشت.
به نقل از تارنمای خبری ‘رادیو واتیکان’، در هردو پیام که به امضای کاردینال ‘پیترو پارولین’ وزیر خارجه واتیکان رسیده است، پاپ از وقوع زمین لرزه ۷.۳ ریشتری که در منطقه مرزی ایران و عراق رخ داد، عمیقن ابراز تالم کرده است.
بنابراین گزارش، پاپ در پیام خود به ایران نوشت: با مطلع شدن از زمین لرزه شدید که ایران را لرزاند، عمیقن اندوهناک شده و برای تمامی آنهایی که دراین زمین لرزه عزیزان خود را از دست داده، دعا کرده و برای شادی روح از دست رفتگان طلب بخشایش کرد.
وی همچنین برای مجروحان و افرادی که درگیر اقدامات اضطراری و کمک هستند، دعا کرد.
رهبر کاتولیکهای جهان طی سخنرانی مجددن خواستار بر قراری صلح و آرامش در خاورمیانه شد
به گزارش«محبت نیوز»«پاپ فرانسیس،» رهبر کاتولیک‌های جهان، پنجشنبه در سخنانی اعلام کرد: «ما به شدت از آنچه در خاورمیانه، خصوصا در عراق و سوریه در جریان است، متاسف هستیم. درگیری‌های خونین که هیچ دلیلی نمی‌تواند آن‌ها را توجیه کند، صدها هزار کودک، زن و مرد را در این کشورها هدف قرار داده است.»
پاپ در ادامه اظهارات خود عنوان داشت: «متاسفانه برادران و خواهران مسیحی و مذاهب و قومیت‌های دیگر به این وقایع روزمره عذاب آور عادت کرده‌اند. وی افزود برای صلح در خاورمیانه دست به دعا خواهد برداشت.»

نتانیاهو: رژیم ایران بیش از کمک به مردم خودش به نفرت از ما اهمیت می‌دهد

بنجامین نتانیاهو، نخست وزیر اسراییل، در پیامی ویدیویی از اورشلیم می گوید اسرائیل بیشتر از حکومت ایران نگران ایرانی ها است.

به گزارش «محبت نیوز» نتانیاهو در پیام تصویری کوتاهی با وجود مخالفت قبلی تهران دوباره پیشنهاد ارسال کمک های امداد و فنی به زلزله زدگان را تکرار کرد.
صدای آمریکا به نقل از جروسلم پست نوشت، نخست وزیر اسرائیل گفت: «قلبم از دیدن تصاویر این زلزله بزرگ در مرز ایران و عراق به درد آمد. تصاویر مادران و پدران در جستجوی کودکان شان را دیدم، کودکانی که زیر آوار این زلزله مهیب دفن شدند. به عنوان یک پدر، یک اسرائیلی، و یک یهودی می خواستم کمکی کرده باشم. برای همین دیروز دستور دادم که اسرائیل از طریق صلیب سرخ ارائه امدادهای پزشکی به قربانیان را پیشنهاد کند. اسرائیل هیچ نزاعی با مردم ایران ندارد. هرگز هم نداشتیم. اختلاف ما با رژیم بی‌رحم ایران است. رژیمی که مردم خودش را گروگان می گیرد، رژیمی که مردم ما را به نابودی تهدید می کند.»
بنجامین نتانیاهو در این پیام ویدیویی یادآوری کرد که کشورش سابقه ارائه کمک در بلایای طبیعی در سراسر جهان از هاییتی تا فیلیپین و مکزیک را دارد و هزاران سوری جنگ زده را مداوا کرده است.
نخست وزیر اسرائیل گفت ما این کار را فقط برای این انجام می دهیم که عملی درست است: «ما به ابراز همدردی و حمایت از قربانیان این گونه فجایع فارغ از این که اهل کجا باشند، ادامه می دهیم حتی اگر رژیم ها و حکومت های شان آن قدر که به فکر نفرت از ما هستند به فکر مردم خودشان نباشند.»

۱۳۹۶ آبان ۲۳, سه‌شنبه

طوفانهای زندگی

"در بین راه، عیسی را خواب در‌ربود. ناگهان طوفان سختی درگرفت، طوری که آب قایق را پر کرد و جان‌شان به خطر افتاد. شاگردان با عجله عیسی را بیدار کردند و فریاد زدند: استاد، استاد، نزدیک است غرق شویم! عیسی برخاست و به طوفان دستور داد: آرام شو! آنگاه باد و امواج فروکش کرد و همه جا آرامش حکمفرما گردید! سپس از ایشان پرسید: ایمانتان کجاست؟" (انجیل لوقا ۸:‏۲۳-‏۲۵).
دوستان عزیز، طوفانهای سختِ زندگی می‌آیند و قایق زندگی ما حتماً دچار خطرات می‌شود. مخصوصاً، در این زمانه که زندگی کردن واقعاً سخت‌تر شده است. می‌دانم بعضی از شما عزیزان هر روز در زیر حملات قرار دارید و دائماً با خطرات و چالشها مواجه هستید.
اگر عیسی مسیح، الآن از شما دوست عزیز بپرسد: "ایمانت کجاست"، به او چه جواب می‌دهی؟ آیا به آنچه که از تجارب گذشتۀ زندگی‌ات یاد گرفته‌ای، تکیه می‌کنی و روی تواناییهای خودت حساب می‌کنی؟ یا اطمینان داری که عیسی مسیح در قایق زندگی‌ات با تو هست و هیچ‌گاه تو را ترک نمی‌کند. اصلاً فرق نمی‌کند که تو کجا باشی و خطری که در کمین توست یا چالشی که با آن روبرو هستی، کوچک باشد یا بزرگ؛ اگر مسیح را در قلب و زندگی‌ات داشته باشی، او پیوسته با تو می‌ماند و تو را به ساحل نجات می‌رساند. کلام خدا در انجیل شریف، رساله به رومیان فصل هشتم، آیات ۳۸ و ۳۹ می‌فرماید: "زیرا من یقین می‌دانم که هیچ چیز نمی‌تواند محبت مسیح را از ما باز دارد. نه مرگ، نه زندگی، نه فرشتگان و نه قدرتهای جهنم، هیچیک قدرت چنین کاری را ندارند. حوادث امروز و نگرانیهای فردا نیز قادر نیستند خللی در این محبت وارد کنند. در اوج آسمان و در عمق اقیانوسها، هیچ موجودی نمی‌تواند ما را از محبت خدا که در مرگ فداکارانۀ خداوند ما عیسی مسیح آشکار شده، محروم سازد."
خواهر و برادرعزیز مسیحی که داری الآن این درس را می‌خوانی، لطفاً به‌خاطر داشته باش که طوفانهای زندگی می‌آیند. پس، خوب است قبل از اینکه امواج به داخل قایق زندگی‌ات برسند، به همان سؤالی که مسیح از شاگردانش پرسید و امروز نیز از تو می‌پرسد، جواب بدهی. "ایمان من کجاست؟" آیا شما به آموخته‌ها و تجربه‌ها و روشها و تواناییهای خود اتکاء می‌کنی؟ آیا روی پول و تحصیلاتت و مقامت و شاید دوستان و اقوامت حساب می‌کنی و معتقدی که آنها می‌توانند نجاتت بدهند و قایق زندگی‌ات را که در امواج پُرتلاطم گیر کرده، به مقصد برسانند؟ یا نه، شما یقین می‌دانی که عیسی مسیح در قایق زندگی‌ات هست و او نمی‌گذارد که هیچ‌وقت غرق بشود و قادر است طوفان را فرمان دهد و آرامش پدید بیاورد و قایق زندگی‌ات را به سلامت به ساحلِ امن برساند.
بیایید با هم دعا کنیم: "ای خدای محبت و راستی که در عیسی مسیح، مظهر وجودت، خودت را به من نشان دادی. مرا کمک کن که مطیع کلامت، کتاب‌مقدس، باشم و ایمانم روی عیسی مسیح باشد تا وقتی طوفانها می‌آیند، بتوانم به او اعتماد کنم. خواهش می‌کنم کمکم کن تا وقتی قایق زندگی‌ام در امواج طوفانی زندگی گیر می‌کند، به مسیحِ زنده رو بیاورم و سعی نکنم که با قدرت خودم، با کارها و روشهای انسانی خودم، دریای طوفانی زندگی را آرام کنم! چون ای خداوند، من موفق نمی‌شوم. ای خداوند محبت و راستی و عدالت، اعتراف می‌کنم که تنها از طریق عیسی مسیح، مظهر وجودت، قایق زندگی‌ام در خطرات و طوفانهای سختِ زندگی دوام می‌آورد و می‌تواند در مسیر درست پیش برود و به سرمنزلِ مقصود برسد. در نام عیسی مسیح دعا می‌کنم. آمین."

چرا وقتی کار اشتباهی از من سرمی‌زند، احساس تقصیر و گناه می‌کنم؟

"از بدو تولد گناهکار بوده‌ام، بلی، از لحظه‌ای که نطفه من در رحم مادرم بسته شد آلوده به گناه بوده‌ام" (مزمور ٥١: ٥). "حتی يک نفر نيست که کاملاً نيک باشد . . . همه گناه کرده‌‌اند و از جلال خدا محرومند" (روميان ٣: ١٠ و ٢٣).
خدا در درون همه ما انسانها وجدان را قرار داده است که وقتی کار اشتباهی انجام می‌دهيم، می‌فهميم کارمان اشتباه بوده و احساس نا‌راحتی می‌کنيم. خدا جهان را طوری خلق کرده، که در آن بعضی چيزها از نظر اخلاقی صحيح و بعضی ديگر اشتباهند. وقتی ما عملی را برخلاف اصولی که خدا برای زندگی‌مان مقرر کرده است انجام می‌دهيم، احساس گناه می‌کنيم چون قوانين او را شکسته‌ايم. اين، يکی از مواردی است که انسان را از گياهان و حيوانات متمايز می‌کند.
شايد کسی بگويد: چرا خدا ما را به گونه‌ای خلق کرده است که موقع نااطاعتی کردن از او، احساس تقصير و گناه بکنيم؟ می‌توان در پاسخ گفت که، يک دليل اين است که ما نيازمان را به خدا درک کنيم. زمانی که دست خود را روی يک بخاری داغ می‌گذاريد، ناگهان احساس درد و سوختگی می‌کنيد. خدا به اين دليل اجازه می‌دهد شما درد را تجربه کنيد که دستتان را عقب بکشيد و به خودتان صدمه نزنيد. احساس تقصير و گناه هم، چيزی شبيه همين است. درواقع اين يک نوع احساس درد است که با اجازه خدا، در هنگام گناه به ما دست می‌دهد تا بفهميم کاری که داريم می‌کنيم، نه تنها اشتباه است بلکه برای خودمان هم مضر می‌باشد. هدف از احساس تقصير اين است که ما متوجه بدی گناه شده و نيازمان را به خدای پاک و مقدس تشخيص دهيم.
يا تابحال صادقانه با نيازتان به خدا روبرو شده‌ايد؟ شما هر روز به کمک او محتاجيد، علاوه بر اين، شما به حيات جاودانی نياز داريد که فقط خدا می‌تواند آن را به شما ببخشد. کلام خدا در انجيل شريف می‌فرمايد: "زيرا مزدی که گناه می‌دهد موت است، اما خدا به کسانی که با خداوند ما، مسيح عيسی متحد هستند حيات جاودان می‌بخشد" (روميان ٦: ٢٣). "هر که پسر (يعنی، پسر خدا از لحاظ روحانی، عيسای مسيح) را دارد حيات دارد و هر که پسر را ندارد صاحب حيات نيست" (اول يوحنا ٥: ١٢).
اگر شما هم اين واقعيت را بپذيريد که در نظر خدا گناهکار هستيد و به نجات از گناه و عواقب شوم آن، که در نهايت، جدائی ابدی از خدای مقدس و نيکو می‌باشد نياز داريد، می‌توانيد با توبه از گناه و ايمان به عيسی مسيح خداوند، از همه گناهانتان آمرزيده شده و صاحب زندگی جاويد با خدا شويد. عيسی مسيح پاک و آسمانی، خونش بر صليب ريخته شد و مرد تا مزد و جريمه گناهان ما پرداخت شود. اما او پس از مرگ، روحاً و جسماً از مردگان قيام نمود و زنده است تا به کسانی که به او ايمان می‌آورند نجات و حيات جاودانی عطا نمايد.

داشتن محبت مسيح گونه

ای پدر آسمانی، با شکرگزاری به حضورت آمده، با فروتنی می‌خواهیم خواست تو در زندگی‌مان به انجام برسد. خداوندا، بر طبق کلامت می‌خواهی که ما ایمانداران مسیحی که شاگردان و پیروان تو در مسیح شدیم، محبت مسیح‌ گونه داشته باشیم تا این محبت الهی و واقعی تو، شهادتی برای دیگران باشد تا آنها نیز به تو، ای خدای محبت، روی آورده و ایمان بیاورند و تو را بچشند که چقدر پُرمحبت و بخشنده و رحیم و نیکو هستی.
ای خداوند، از طریق روح تو، روح‌القدس که در ما ایماندارانت کار می‌کند، می‌توانیم و قادریم که همان‌طور که عیسای مسیح نسبت به ما محبت داشت، دیگران را دوست داشته باشیم و محبت کنیم. خداوندا، من می‌خواهم نمونۀ زندۀ محبت عیسای مسیح برای دیگران باشم، چون این ارادۀ توست. خداوندا، خواهش می‌کنم به من قوّت بده که آنچه خدا از من می‌خواهد، انجام بدهم. کمکم کن دیگران را کمک کنم، بردبار و مهربان باشم. خداوندا، کمکم کن حسادت نکنم، فخر نداشته باشم، مغرور نباشم. همین‌طور ای خداوند، کمکم کن رفتار شایسته داشته باشم و تنها نفع خودم را نخواهم، خشمگین نشوم، کینه به دل نگیرم، از حقیقت خوشحال و شاد بشوم. همین‌طور ای خداوند، کمکم کن همواره ایمان داشته باشم، امیدوار و پایدار بمانم تا محبت الهی تو را به دیگران نشان بدهم و شاهد خوبی برای تو باشم. آمین.

روح من به وجد می آِید

 انجیل لوقا۱:‏۴۶ –‏۵۵
سرود مریم" قدیمیترین سرود ایام کریسمس است. این سرود همچنین پرشورترین، و بلکه انقلابیترین سرودی است که تابحال در وصف میلاد عیسی مسیح سراییده شده است. مریمِ سرایندۀ این سرود، مریمِ رؤیایی و آرام و ملایمی که معمولاً در تصاویر میبینیم نیست، بلکه مریمی است پرشور و حرارت، پر غیرت، پرغرور و پر هیجان. در این سرود از لحنِ شیرین و رؤیایی و یا حتی لحن شادیآفرینِ بسیاری از سرودهای کریسمسی خبری نیست، بلکه سرودی که در اینجا با آن مواجهایم سرودی است محکم و قاطع دربارۀ سرنگونی تخت پادشاهان و پست شدنِ بزرگان این جهان، و نیز درباره قدرت خدا و عجز و ناتوانیِ بشر. این همان صدای زنان نبی عهدعتیق نظیر دبوره، جودیت و مریم است که اکنون از دهان مریم برمیخیزد. مریم، که تحت قدرت روحالقدس است و فروتنانه و مطیعانه اجازه میدهد هر چه روحالقدس فرمان میدهد با او بشود، مریمی که اجازه میدهد روح هر جا میخواهد بوزد (یوحنا ۳: ۸)، آری همین مریم به قدرت این روح درباره آمدن خدا به این جهان، یعنی ظهور عیسی مسیح، سخن میگوید.
مریم البته بهتر از هر کس دیگر میداند که انتظار کشیدن برای آمدن مسیح به چه معناست. انتظار کشیدن او با انتظارِ تمام دیگر ابناء بشر فرق دارد. مریم بهعنوان مادر عیسی برای او انتظار میکشد. او بیش از هر کس دیگر به عیسی نزدیک است. مریم از رازِ آمدن عیسی، از کار روحالقدس که در این امر نقش دارد، و از خدای قادرمطلق که چنین معجزۀ حیرتانگیزی را بهعمل آورده است، آگاه است. او در پیکر خود، راههای عجیب خدا با آدمیان را تجربه میکند: اینکه خدا وقایع را به فراخورِ دیدگاهها و نظرات ما آدمیان تغییر نمیدهد و از راهِ تجویزیِ انسانها پیروی نمیکند. راه خدا آزاد و مبتکرانه است، و ورای درک و فهم و اثباتپذیریِ ما انسانها قرار دارد.
آنجا که درک ما منزجر میشود و طبیعتمان طغیان میکند، آنجا که حسِ پارسایی‌‌ ما عجولانه "استغفرالله" میگوید، دقیقاً در همانجاست که خدا دوست دارد حضور داشته باشد. خواست و ارادۀ خدا ولو آنکه با عقل و منطقِ سلیم بشر جور در نیاید، ولو آنکه طبیعت بشری و حسِ پارسایی ما را بیازارَد، کماکان خواست و اراده خداست و هیچ یک از ما نمیتوانیم مانع آن شویم. تنها فروتنان این واقعیت را باور میکنند و بهخاطرش شادی مینمایند که خدا بهطرزی پرجلال، آزاد است و در جایی که انسان نومید میشود، معجزات حیرتانگیز انجام میدهد و آنچه را حقیر و بیمقدار است، بلند و سرافراز میسازد. برای عادلان، این واقعیت که خدا حقیران را دوست دارد، گلِ سرسبدِ تمام معجزات است. خدا "بر حقارتِ کنیز خود نظر افکنده است." این است پیام پرشور و انقلابیِ میلاد مسیح: خدا در میان حقیران.
همه چیز با خود مریم شروع میشود: زنِ یک نجار. بهقول معروف، زنِ یک کارگرِ فقیر؛ زنی گمنام که مردم چندان اهمیتی برایش قائل نیستند. و بااینحال خدا او را درست همانطور که هست، یعنی خوار و حقیر در نظر دیگران، برمیگزیند و بر او نظر لطف میافکنَد، تا مادر نجاتدهندۀ دنیا باشد. خدا مریم را به این خاطر که انسانی شایسته یا پارسا و باتقوا بود برنگزید، هرچند او بیتردید زنی باتقوا بود. خدا حتی او را به این خاطر که فروتن بود نیز برنگزید، و یا به خاطر هر فضیلت دیگری، بلکه دلیل اینکه خدا مریم را برگزید فقط و فقط این بود که اراده پرفیضِ او این است که آنچه را خوار و حقیر و پست و بیمقدار محسوب میشود، برافرازد، دوست بدارد و عظیم بسازد.
اینگونه است که مریم، این زنِ زمخت و معمولی اما پارسا که همسر مردی نجار است، زنی که مطابق ایمانِ عهدعتیقیِ خود زیست میکند و برای ظهور نجاتدهنده موعود انتظار میکشد، بهناگاه مادرِ خداوند میشود. و اینگونه است که عیسی، پسرِ عملهای فقیر...در آخوری محقّر به این جهان میآید.
خدا از حقارتِ انسان شرمسار نیست، بلکه یکراست به میان آن میرود و کسی را بهعنوان ابزار خود برگزیده، معجزات حیرتانگیز خود را درست در جایی که ابداً انتظارش را نداریم، به ظهور میرساند. خدا خود را به حقیران و افتادگان نزدیک میسازد، و گمشدگان و ناتوانان و کسانی را که دنیا به حاشیه رانده و برایشان اهمیتی قائل نیست، دوست میدارد. آنچه را که دنیا میگوید گمشده است، خدا میگوید پیدا شده است. آنچه را که مردم "محکوم" مینامند، خدا "نجاتیافته" میخوانَد؛ آنجا که مردم میگویند ’نه!‘، خدا میگوید ’آری!‘
در جایی که مردم نگاهشان را با بیتفاوتی و غرور برمیگردانند، خدا با چنان محبتی مینگرد که گرمای آن را با هیچ چیز قیاس نتوان کرد. آنچه را که مردم مشمئزکننده میخوانند، خدا متبارک مینامد. آنگاه که در زندگی به مرحلهای میرسیم که کاملاً از خودمان و از روی خدا شرمساریم، آنگاه که میپنداریم خدا بویژه هماکنون باید از ما شرمنده باشد، آنگاه که بیش از هر زمان دیگر در زندگی احساس میکنیم از خدا دور افتادهایم، دقیقاً در چنین لحظهای است که خدا از هر زمان دیگر به ما نزدیکتر است و میخواهد وارد زندگیهایمان شود تا حضور قدوس او را احساس کنیم و معجزۀ محبت، نزدیک بودن و فیض او را درک نماییم.
مریم با شادمانی میسراید: "زین پس، همه نسلها خجستهام خواهند خواند." براستی خجسته و متبارک خواندن مریم، این کنیز حقیر، به چه معناست؟ معنایش صرفاً این است که با حیرت زبان به ستایش معجزهای میگشاییم که در مریم بهوقوع پیوسته، و از طریق او میبینیم که چطور خدا بر حقیران نظر میافکند و آنان را بلند میسازد. درمییابیم که خدایی که پا به این جهان گذاشت نه بلندیها، بلکه اعماق درهها را میجوید؛ آنگاه که خدا کوچک و حقیر را بزرگ میسازد، جلال و قوت او را آشکارا میبینیم. متبارک و خجسته خواندن مریم بدین معنا نیست که برایش مذبحها بسازیم، بلکه بدین معناست که همصدا با او خدایی را که بر حقیران نظر میافکند و آنان را برمیگزیند میپرستیم، خدایی که "کارهای عظیم برایم کرده است، و نامش قدوس است." خجسته خواندنِ مریم بدین معناست که مانند او می‌‌دانیم که "رحمت خدا نسل اندر نسل همۀ ترسندگانش را در بر میگیرد"، یعنی همه آنانی را که از مشاهدۀ راههای خدا در حیرتند، اجازه میدهند روح به هر کجا میخواهد بوَزد، و از آن اطاعت کرده، همصدا با مریم فروتنانه میگویند: "آنچه درباره من گفتی، بشود" (لوقا ۱: ۳۸).
وقتی خدا مریم را بهعنوان ابزاری در دست خود انتخاب میکند، وقتی خدا تصمیم میگیرد شخصاً وارد این جهان شود و در آخوری در بیتلحم به میان ما آید، آنچه با آن سر و کار داریم نه یک گردهماییِ مسرتبخشِ خانوادگی، بلکه نقطۀ آغازِ تغییری صد و هشتاد درجهای است! نقطه آغاز ترتیبی است کاملاً تازه برای هر آنچه بر زمین است! و اگر میخواهیم جزئی از این واقعه میلاد مسیح باشیم، نمیتوانیم صرفاً مثل یک تماشاچی بنشینیم و از تصاویر زیبای کریسمسی لذت ببریم! لازم است که خود ما نیز در این تغییر اساسیِ تمام عالم، نقش داشته باشیم و بهجای تماشاچی، بازیگرِ صحنه باشیم. چراکه این نمایشنامهای است که هر تماشاچی در آن نقشی برعهده دارد، و نمیتوانیم از ایفای نقش خود شانه خالی کنیم. نقش ما چیست؟ آیا باید نقش شبانانی را بازی کنیم که به پرستش عیسی میآیند، یا مجوسیانی را که برای او هدیه میآورند؟ آنگاه که مریم مادرِ خداوند میشود و خدا در آخوری محقر به این جهان میآید، چه داستانی در حال اجراست؟
موضوع داستانی که در حال اجراست، داوری و نجات دنیاست. این است آنچه دارد بر روی صحنه رخ میدهد. زیرا خودِ عیسی، این طفلِ آرمیده در آخور، داوری و نجاتِ جهان را بدست دارد. اوست که بزرگان و قدرتمندان دنیا را به کنار میراند، فرمانروایان را از تخت به زیر میکشاند، و متکبران را فروتن میسازد. اوست که دست نیرومند خود را بر ضد تمام کسانی که خود را رفیع و قدرتمند میدانند برمیافرازد، و رحمتش آنچه را حقیر و بیارزش است بلند میکند و آن را بزرگ و پرجلال میسازد. بنابراین نمیتوانیم طوری به نزد این آخور بیاییم که نزد گهواره هر نوزاد دیگری میرویم. در زندگی هر کدام از ما که تصمیم میگیریم به نزد آخور عیسی برویم، اتفاقی مهم رخ میدهد: پیش از آنکه به پیشگاه این آخور برویم، یا خود را زیر داوری قرار میدهیم و یا نجات مییابیم. هر یک از ما یا در برابر آخور مسیح خُرد میشویم، و یا طعم رحمت خدا را میچشیم.
منظور در اینجا چیست؟ آیا آنچه میگوییم صرفاً یک صنعت ادبی زیباست؟ نظیر داستانهای زیبا و اخلاقی اما مبالغهآمیزی که واعظان از پشت منبر میگویند؟ گفتن اینگونه چیزها درمورد عیسای طفل به چه معناست؟ اگر این امر برایتان صرفاً سخنانی زیباست، شما نیز واقعه کریسمس را مثل بیایمانان جشن خواهید گرفت، یعنی صرفاً بهعنوان یک تماشاچی. اما این امر برای ما ایمانداران صرفاً سخنانی زیبا نیست، بلکه بدین معناست که خدا، یعنی آفریدگار تمام هستی، خود را بهغایت کوچک ساخته و به دنیای محقر ما آمده است تا ما را ملاقات کند و بصورت طفلی ضعیف و بیدفاع، در میان ما باشد. هدف خدا از این کار اجرای یک نمایش سرگرمکننده برای ما نیست تا از این طریق ما را شیفته خود سازد، بلکه خدا با اینکار جایگاه و هویت خود را بر ما آشکار میسازد، و از این مَنظر به داوری احساس بزرگخواهیِ بشر میپردازد و آن را پست ساخته، از تخت به زیر میکشانَد.
تخت خدا در دنیا نه بر تخت پادشاهان، بلکه در پایینترین نقطۀ بشریت یعنی در یک آخور قرار دارد. پیرامونش نیز نه ندیمههایی در حال باد زدن، بلکه افرادی گمنام ایستادهاند که با کنجکاوی و حیرت آمدهاند تا ببینند معجزۀ خدا برای بشریت چیست.
بزرگان و قدرتمندان این دنیا در دو نقطه به بنبست میرسند و عظمت و توانشان به کاری نمیآید: یکی در آخور و دیگری در پای صلیب عیسی. هیچ یک از قدرتمندان جهان جرأت نزدیک شدن به آخور را ندارد. هیرودیس پادشاه به هیچ وجه خودش جرأت نمیکرد نزد آخور عیسی برود. دلیلش این است که نزد آخور، تخت شاهان فرو میریزد، قدرتمندان سقوط میکنند، و بلندمرتبگان به زیر آورده میشوند، زیرا خدا در آنجا با حقیران است. در کنار آخور، ثروتمندان مأیوس میشوند زیرا میبینند که خدا با فقیران و گرسنگان است. خدا به گرسنگان خوراک میدهد اما ثروتمندان را دست خالی پس میفرستد. زورمندان جهان در برابر کنیزی به اسم مریم، در برابر آخور عیسی، و در برابر خدایی که در میان حقیران است، احساس عجز و درماندگی میکنند زیرا میبینند چیزی جز داوری در انتظارشان نیست. ممکن است تصور کنند امروز اتفاقی برایشان نخواهد افتاد، اما به یقین داوری خدا را در آینده نزدیک تجربه خواهند کرد. خدا مستکبران را از تختهایشان به زیر میآورد، و در عوض حقیران را سرافراز میسازد. به همین خاطر است که عیسای مسیح بهصورت طفلی ناچیز، بهصورت پسر مریم، به این جهان آمد.
اکنون که تا فرا رسیدن کریسمس چند روزی بیش باقی نمانده است، بیایید امسال کریسمس را بهراستی بهعنوان جشن آمدن عیسای مسیح به این جهان گرامی بداریم. اما پیش از آنکه چنین کنیم، لازم است نخست چیزی را برای خودمان روشن سازیم: اینکه با توجه به آنچه در مورد آخور مسیح آموختیم، از این پس در مورد آنچه در زندگی بزرگ یا پست است چه تصوری خواهیم داشت. البته اکثر ما افراد قدرتمندی نیستیم، ولی خیلی از ما از اندکْ قدرتی برخورداریم و تنها هدفمان این است که هر روز مدارج ترقی را طی کنیم و بالا و بالاتر رویم! حال آنکه نگرش خدا طور دیگری است: میخواهد هر روز پایین و پایینتر رویم، به میانِ حقیران و افتادگان. او میخواهد منیّت خود را از یاد برده، در پی تعریف و تمجیدِ دیگران نباشیم و خود را بزرگتر از همگان نپنداریم. اگر حاضر باشیم در این مسیری که خدا میخواهد گام برداریم، با خدا ملاقات خواهیم کرد. هر یک از ما در پیرامون خود هم کسانی را میشناسیم که در ظاهر بزرگ و قدرتمند هستند و هم کسانی را که ظاهراً خوار و حقیر. هر کدام از ما بدون شک کسی را میشناسیم که در مقایسه با ما در مرتبه نازلتری قرار دارد. بیایید کریسمس امسال از خدا بخواهیم کمکمان کند تا به واقعه میلاد مسیح با نگاهی کاملاً متفاوت بنگریم و دریابیم که اگر میخواهیم با خدا ارتباط ایجاد کنیم، راه رسیدن به او نه در بالاها، بلکه در قعرِ پایینترینها و در میانِ کوچکترین و حقیرترینهاست، و هر که بخواهد در آن بالاها بماند، قطعاً سرانجامی هولناک خواهد داشت. 

۱۳۹۶ آبان ۱۵, دوشنبه

چرا در زندگی مسیحی خود رشد نمیکنم ؟؟


چرا بعضی ها در زندگی مسیحی رشد می كنند و بعضی ها رشد نمی كنند و در ایمان سرد می شوند؟ چرا بعضی ها زندگی پیروزمند مسیحی دارند و بعضی مدام مغلوب گناه می گردند؟ چرا بعضی ها هر روزه برای مسیح ثمر می آورند و دیگران در طول كل زندگی مسیحیشان بی ثمر می مانند ؟
نداشتن دیسیپلین یا انضباط روحانی علت شكست و رشد نكردن و ثمر نیاوردن بسیاری از مسیحیان است!
امروز می خواهیم در مورد دیسیپلین یا انضباط روحانی صحبت كنیم.
در ابتدا قسمتی از كلام خدا را باهم بخوانیم و دعا كنیم كه خداوند با كلام زنده و مقتدرش قلبها و زندگیهایمان را لمس كند.
برادران و خواهران لطفا در فهمیدن آیات زیر تعجیل کنید
"
پس تو ای فرزندم، در فیضی که در مسیح عیسی است نیرومند شو، و آنچه را که در حضور گواهان بسیار از من شنیدی، به مردمان امینی بسپار که از عهدۀ آموزش دیگران نیز برآیند. همچون سربازِ شایستۀ مسیحْ عیسی، در تحمّل رنجها سهیم باش. هیچ‌کس به‌هنگام سربازی، خود را گرفتار مشغولیتهای زندگی نمی‌سازد، چرا‌که خواهان جلب خشنودی فرماندۀ خویش است. به همینسان، ورزشکاری که در میدان مسابقه هماوردی می‌کند، تاج پیروزی را دریافت نخواهد کرد، اگر به‌قانونْ هماوردی نکرده باشد. آن که باید نخست از محصول نصیب ببرد، کشاورزی است که محنت کشیده است. به آنچه می‌گویم بیندیش، که خداوند تو را در فهم همۀ اینها بصیرت خواهد بخشید. " (۲ تیموتائوس ۲: ۱-۷)
دیسیپلین روحانی یعنی هر چیزی را در جای خود قرار دهیم و به بهترین نحو آنرا انجام دهیم. دیسیپلین روحانی یعنی اولویت های زندگی ما مشخص شده و زمانها و استعدادهای ما بر اساس آن اولویتها تقسیم گردد.
من خودم تصمیم گرفته ام به زندگیم دیسیپلین روحانی بیشتری ببخشم. شاید فکر کنید انضباط روحانی شریعت است و ما از آن آزاد هستیم ولی اینطور نیست، ما متاسفانه به عنوان ایمانداران خیلی اوقات در گیجی بسر می بریم، نمی دانیم که هستیم، نمی دانیم خدا کیست، نمی دانیم چه باید بکنیم و خیلی وقتها هدف زندگیمان را گم می کنیم.
در قرائت بالا ایماندار به سرباز، دونده و کارگر تشبیه شده است که در هر سه آنها قوانینی وجود دارد. زندگی مسیحی نوعی تفریح و سرگرمی نیست بلکه جنگ است و در جنگ وقت مرخصی نیست، مسابقه دو است و هر دونده رژیم و تمرین های سختی دارد. اگر زندگی یک سرباز، یک ورزشکار و یک کارگر و کارمند نظم دارد، چقدر بیشتر زندگی ما بعنوان فرزندان خدا باید دارای دیسیپلین روحانی و نظم باشد. خدا خودش خدای منظمی است، یکی از کتب کتاب مقدس اعداد نام دارد که اعداد و ارقام و اسامی افراد در آن نشان می دهد خدا چقدر در کارهایش دقیق و منظم است. (كتب تواریخ نیز دقیق بودن خدا را نشان می دهد) مسیح خدای تجسم یافته هم دیسیپلین داشت. او همیشه و به طور منظم به کنیسه می رفت، او قبل از شروع خدمتش در نجاری پدرش کار می کرد و بیكار نمی چرخید (قابل توجه ایماندارنی كه عادت به این نوع زندگی دارند!)، او با نظم و مستمر دعا می کرد، او برای رفتن به صلیب مصمم بود و اجازه نداد هیچ چیز مانع خدمتش گردد، خدمت او دیسیپلین خاصی داشت و در مواقع لازم به شهرهای مختلف می رفت. او هدف داشت و هدفش را درست به اتمام رسانید و باعث نجات ما گردید.
مسیحیان پیروزمند هم در طول تاریخ زندگی روحانی منظمی داشته اند 

خدا در کتاب مقدس میفرماید:
از زندگی لذت ببر و خودش مراد دلت را به تو میدهد.
ولی لذت بردن را به ما یادمان ﻧﺪﺍﺩه اﻧﺪ !
از گرما می نالیم
از سرما فرار می کنیم
در جمع، از شلوغی کلافه می شویم.
و در خلوت، از تنهایی بغض می کنیم
تمام هفته منتظر رسیدن روز تعطیل هستیم
و آخر هفته هم بی حوصلگی تقصير را گردن غروب تعطیلی می اندازیم!
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﯿﻢ ﮐﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯿﻤﺎﻥ ﺭﺍﺗﺸﮑﯿﻞ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ:
ﻣﺪﺭﺳﻪ.. ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ .. ﮐﺎﺭ.. دوستان..
ﺣﺘﯽ ﺩﺭﺳﻔﺮ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﯾﺸﯿﻢ
ﺑﺪﻭﻥ اینکه از مسیر لذت ببریم!
ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﺎﺗﯽ اند ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﯿﻢ ﺑﮕﺬﺭﻧﺪ....

با گناهان چه باید کرد


گاهي گناه آنقدر زيبا و جذاب و لذتبخش و دلچسب ديده ميشود كه انسان براى انجام ندادنش احساس گناه ميكند و دلايل اجتناب از آن را ساده لوحى ميداند
درچنين وقتى بايد يقين بدانيم كه شعور و درك و انسانيت مان به اسارت احساس مان در آمده و بايد با اقتدار ايمان مان آزاد شوند تا احساسات ما را كنترل نكند .
وگرنه كسيكه شعور و درك و انسانيتش به يغما رفته باشد نه معنى رحم و انسانيت را ميفهمد و نه مفهوم ظلم و جنايت را.
و اين بزرگترين دليل نياز انسان به ايمان بر خداى حقيقى ست كه نه گناه را توجيح ميكند و نه برايش ماده و تبصره و كلاه شرعى ميسازد بلكه در نور حياتبخش خود هويت زشت گناه را آشكار ساخته و بر صليب عدالت آنرا محو ميكند . 

تشدید تدابیر امنیتی در بازارچه‌های کریسمس آلمان


بازارهای کریسمس در آلمان محبوبیت زیادی دارند اما حمله تروریستی سال گذشته در برلین با ۱۲ کشته، بسیاری از بازدیدکنندگان را ترسانده است. امسال تمهیدات امنیتی این بازارچه‌ها بیشتر شده‌اند. بیش از همه با موانع بتنی.

به گزارش «محبت نیوز» موانع بتنی، کیسه‌های ماسه و شن، خودروهای پلیس و یا درخت‌های بزرگ می‌توانند بازارهای کریسمس آلمان را از یورش یک کامیون به صفوف مردم در امان بدارند.
به نقل از دویچه وله، سال گذشته نیز این قبیل تمهیدات، جلوی قربانی شدن تعداد بیشتری از مردم را گرفتند. پلیس و نیروهای امنیتی برای سال جاری اقدامات حراستی خاصی در نظر گرفته‌اند.
وجود موانع بتنی در برابر بازارهای کریسمس تصویری آشنا برای آلمانی‌ها نیست اما این اقدام ناگزیر است. برلین یا هامبورگ از جمله شهرهایی هستند که بازارهایشان با دیوارهای بتنی محافظت خواهد شد.
در کلن یا فرانکفورت تعداد بیشتری مامور پلیس بر رفت و آمدها نظارت خواهند کرد. برخی با اونیفورم و برخی دیگر با لباس‌های شخصی. کنترل ‌از طریق دوربین‌های مداربسته و یا بازرسی کیف افراد از جمله تدابیر امنیتی در بازارهای کریسمس خواهند بود.
در فرانکفورت قرار است هر خطر احتمالی و هر موقعیت نامعمول، از طریق بلندگوهای نصب شده در بازار به گوش غرفه‌داران یا بازدیدکنندگان برسد. هم‌چنین کلیه دکه‌داران بازارها از طریق پیامک اخبار لازم را از سوی پلیس و ماموران امنیتی دریافت خواهند کرد.
در بازار کریسمس مونیخ نیز علاوه بر چنین تمهیداتی، راه‌های فرار و امداد پیش‌بینی شده است. نیروهای پلیس قرار است در نقاط پرخطر یا اماکنی که می‌توانند گذرگاه تروریست‌ها باشند مستقر شوند. پس از حمله انیس عامری در دسامبر ۲۰۱۶ در برلین، در مرکز شهرهای پوتسدام، کوتبوس و ارفورت، بلوک‌های بتنی سنگینی کار گذاشته شده‌اند. بلوک‌های بتنی میدان اصلی ارفورت هر کدام ۲/۵ تن وزن دارند.
یک تحقیق میدانی که از سوی موسسه نظرسنجی YOUGOV انجام شده، نگاه شهروندان را در باره خطرات و تهدیدهای احتمالی تروریستی در بازارهای کریسمس بازتاب می‌دهد. تقریبا سه چهارم افراد بالغ گفته‌اند که نمی‌توانند چهار هفته منتهی به ایام کریسمس را بدون این بازارها تصور کنند اما هفت درصد پرسش شوندگان گفته‌اند که تحت هیچ شرایطی به بازارچه‌های کریسمس نخواهند رفت.
بخش پژوهش‌های “افراط‌گرایی و تروریسم” در دانشگاه کیل برآورد کرده که بازارهای بزرگ کریسمس در آلمان، هدفی جذاب برای تروریست‌ها هستند: «چرا که مردم زیادی آنجا حضور دارند، ورود به آنها برای همه آزاد است و مهم‌تر آن که این بازارها سمبلی از مسیحیت و فرهنگ مسیحی تلقی می‌شوند
یانیس یوست، یک کارشناس امنیتی می‌گوید تروریست‌ها البته همیشه دنبال یک هدف جذاب یا ایده‌آل نیستد بلکه حملات‌شان را کاملن فرصت‌طلبانه انجام می‌دهند.
این تدابیر در حالی اندیشیده شده‌اند که به گفته یکی از مسئولان شهر فرانکفورت، امنیت مطلق وجود ندارد: «همانطور که رویدادهای نیویورک و فرانسه نشان دادند، آدم‌ها همواره با ریسک زندگی می‌کنند
یوست می‌ٰ‌گوید هیچ راه حل طلایی برای مقابله با حملات احتمالی به بازارها وجود ندارد اما بلوک‌ها و سنگرهای بتنی محافظان خوبی خواهند بود. به اعتقاد او ماموران پلیس آموزش دیده می‌توانند هم برای یافتن کودکان گم‌شده یا شناسایی جیب‌برها کمک کنند، هم در مقابله با حملات تروریستی.

کلیسای سنندج؛ مکانی فراموش شده در کردستان


این کلیسا متعلق به ارمنیانی است که در زمان صفویه به سنندج مهاجرت نمودند اما پس از انقلاب اسلامی به مرور از جمعیت مسیحیان سنندج به شدت کاسته شد و امروز این مکان در کنج زمان محبوس شده و کسی سراغی از آن نمی گیرد.

 به گزارش«محبت نیوز» این بنا در “آغه زمان” که محله ای مسیحی نشین محسوب می شد قرار دارد. اواخر صفویه در زمان حکومت شاه عباس دوم هنگامی که ارامنه توسط دولت عثمانی به ایران تبعید شدند، گروهی از آنها در شهر سنندج ساکن شدند و در آن زمان والیان اردلان برای مسیحیان تبعیدی این کلیسا را ساختند.
شیوه ساخت و نوع معماری کلیسای سنندج تحت تاثیر معماری سبک اصفهانی است و تلفیقی از نماسازی سبک بومی مانند طاق نما و ستون های آجری در آن به کار رفته که به فرم مشعل در بخش فوقانی به صورت سه ترکی آجرکاری شده است.
همچنین خطوط عمودی در نمای بیرونی ساختمان تاکید بر ارتفاع کلیساست. در گل دسته ناقوس کلیسا کاشی های معقلی و گره چینی قابل ملاحظه است.