۱۳۹۴ اسفند ۲۸, جمعه


دفن عیسی

چون شب فرارسید، مردی به نام یوسف که ازشاگردان عیسی بود، نزد پیلاطس رفته و جسد مسیح را تحویل گرفت. وی جسد را در کتانی پیچید، دفن کرده و بر روی قبر، سنگی نهاد. کاهنان نزد فرمانده رفته و خواستند از قبر عیسی نگهبانی شود. چرا که عیسی گفته بود: که من پس از سه روز بر می­خیزم . کاهنان از ترس اینکه شاگردان عیسی جسد وی را بدزدند، خواستار محافظت شدید قبر عیسی شدند... اما با این حال، عیسی برخاست. روز شنبه وقتی مریم مجدلیه و مریم، مادر عیسی و یعقوب، برای دیدن قبر وی رفتند، ناگهان زلزله‏ ی شدیدی به وقوع پیوست. و فرشته ای از آسمان پائین آمده،  و سنگ را به کناری زد. و به آنان گفت من می‏دانم که شما در طلب عیسای مصلوب آمده­ اید. او همانگونه که گفته بود برخاسته است. شتاب کنید و به شاگردانش خبر دهیدکه او را در جلیل خواهید یافت. و در راه بودند که عیسی خود بر ایشان ظاهر گشته و گفت: مترسید، بروید به برادرانم بگویید مرا در جلیل خواهند دید.






هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر