۱۳۹۶ آبان ۹, سه‌شنبه

من تحت فرمان مسیح هستم


امّا من از هیچ‌ یک از این حقوق استفاده نکرده‌ام و این را هم به آن منظور نمی‌نویسم كه برای خود چنین حقّی كسب كنم، برای من مرگ بهتر است از اینکه كسی افتخارات مرا بیهوده سازد. اگر من بشارت دهم نمی‌توانم فخر كنم، زیرا که ناگزیرم! وای بر من اگر بشارت ندهم! اگر كار خود را از روی میل انجام دهم پاداش می‌گیرم و اگر از روی میل انجام ندهم، باز هم مأموریتی است كه به من سپرده شده و باید انجام دهم. پس پاداش من چیست؟ پاداش من این است كه وقتی بشارت می‌دهم، انجیل را مفت و مجّانی به دیگران می‌رسانم! یعنی من از حقوق خود به عنوان یک مبشر صرف‌نظر می‌کنم. زیرا اگرچه کاملاً آزادم و بردهٔ كسی نیستم، خود را غلام همه ساخته‌ام تا به وسیلهٔ من عدّهٔ زیادی به مسیح ایمان آورند. برای این منظور وقتی با یهودیان هستم، مانند یک یهودی زندگی می‌کنم و وقتی بین كسانی هستم كه تابع شریعت موسی هستند مانند آنها رفتار می‌کنم. (اگر چه من تابع شریعت نیستم.) و برای اینكه غیر یهودیان كه شریعت موسی را ندارند به مسیح ایمان آورند، همرنگ آنان شدم (منظورم نافرمانی از شریعت خدا نیست، چون در واقع من تحت فرمان مسیح هستم.) همچنین در میان افراد ضعیف مثل آنها ضعیف شدم تا به وسیلهٔ من به مسیح ایمان آورند. در واقع با همه همرنگ شده‌ام تا به هر نحوی وسیلهٔ نجات آنها بشوم. همهٔ این كارها را به‌خاطر انجیل انجام می‌دهم تا در بركات آن سهیم گردم.
اول قرنتیان ۹:۱۵-۲۳

(ترس از انسان دام می‌گستراند، اما هر که بر خداوند توکل نماید سرافراز خواهد شد)

امثال سلیمان فصل ۲۹ آیه ۲۵
(ترس از انسان دام می‌گستراند، اما هر که بر خداوند توکل نماید سرافراز خواهد شد)

📍در زندگی، افرادی وجود دارند که سعی دارند شما را در قالبی که دوست دارند شکل دهند.آنها سعی می کنند 
به شما فشار بیاورند که آنچه آنها میخواهند، شما انجام دهید. ممکن است نیت این افراد خوب باشد،‌ اما مشکل این است که آنها خالق شما نیستند. آنها دم حیات به شما نبخشیدند، آنها شما را تجهیز نکرده اند، نیرو و قوت و مسح نبخشیده اند.خداوند متعال اینکارها را برایتان انجام داده است! او به هر کدام از ما توانایی ها،‌استعدادها و خلاقیت هایی بخشیده که در نوع خود هر کدام از ما منحصر به فرد هستیم.
🔖اگر به دنبال آنچه که از درون ما میجوشد برویم خدا قوت و نیروی لازم برای پیشبرد آن هدف را از قبل به ما بخشیده و ما نیازی به تلاش مضاعف و یا زدن نقاب بر چهره نداریم.
♦️در دنیا چند پزشک میشناسید که از شغل خود بیزارند و تنها به فشار خانواده و یا موقعیت شغلی و اجتماعی این راه را انتخاب کردند؟! چند تاجر را میشناسید که مجبور به ادامه راه پدر شدند؟ چند کشیش را میشناسید که افسردگی گرفته و خدمت را رها کرده اند؟‌
🔅اگر بخواهید بر روی آنچه خداوند برای شما درنظر گرفته تمرکز کنید دیگر نمیتوانید آنچه دنیا از شما انتظار دارد را بجا آورید! اگر با هر انتقادی تغییر جهت دهید، و یا تلاش کنید که به خاطر خشنودی دیگران برنده شوید، شما تبدیل به بازیچه ای خواهی شد که افراد بخاطر منافع شخصی از شما استفاده خواهند کرد. هیچکدام از ما نمیتوانیم همه را خوشحال نگه داریم. نمیتوانیم کاری کنیم که همه ما را دوست داشته باشند و از ما راضی باشند. همه ما، همیشه منتقدانی خواهیم داشت.
🌺دوست عزیز:‌
ترس از انسان سبب در دام افتادن می‌شود. این "ترس از انسان" صرفا فقط ترس از این نیست که دیگران ممکن است چه کاری با ما انجام دهند، بلکه همچنین ترس از این است که دیگران در مورد ما ممکن است چطور فکر کنند. وقتی چنین ترسی زندگی ما را فرا می‌گیرد و بر تصمیمات ما اثر می‌گذارد، آنوقت تبدیل به یک "دام" می‌شود.تنها کسی را که ما باید از آن ترس داشته باشیم خود خداوند است .
پس به جای تلاش برای خوشنود ساختن مردم، هنگامی که صبح برمیخیزید، از خداوند بخواهید تا قلب شما را جستجو کند. از او بخواهید تا راههای شما تنها برای خشنود کردن او باشند. روی اهداف خود تمرکز کنید اگر مردم شما را نمی فهمند، مهم نیست. حتی ممکن است دوستان خود را از دست بدهید، زیرا شما اجازه ندارید آنها را کنترل کنید، اما به هر حال، آنها دوستان واقعی نیستند.تمامی قلب و ذهن خود را به خداوند تحویل دهید و او را خشنود سازید نه مردم را !
💥 آنچه شما برای مطمئن شدن از اینکه در مسیر درست قدم برمیدارید نیاز دارید:
-مطالعه کلام خدا و اجرای احکام و فرامین الهی
-هدایت روح القدس
-مشورت با اشخاص روحانی و گرفتن تاییدیه روحانی...
آمین


عشق یعنی چه ؟




شخصی که در توجیه احساس بر افروخته شده امروزش میگوید " عشق آمدنی ست " چه بسا در توجیه احساس فروکش شده فردایش بگوید " عشق رفتنی ست " . و این حقیقت بزرگیست که عشق های آمدنی اغلب عشق های رفتتنی هستند.
در حالیکه :
عشق حقیقی آموختنی ست نه آمدنی ،
عشق حقیقی کاشتنی ست نه درو کردنی . 
عشق حقیقی بخشیدنی ست نه گرفتنی .
عشق را باید از عاشقی آموخت که عشق را زندگی کرد و با تحمل رنج عشق به جهانیان نشان داد که جهان بدون عشق جهان منجمدیست که روح حیات یخ زده اش از مـدار فیض الهي خارج شـده زیــرا خــدا محبت است .

میدانم که خدا همیشه با من است


وقتی كه خسته و يا دلسرد هستی ، او اينجاست...
وقتي آسيب ديده از زخمها و دردهات هستی،او هست...
وقتي به هردليلی مورد كم لطفی و بی مهری قرار ميگيری او کنارته و تنهات نميگذاره 
وقتی دلت شکسته و اشک تو چشمهات حلقه زده ،یادت باشه مسیح با توست او دستش رو روی سرت گذاشته تا فقط به او فکر کنی...چون او نه به صورتت بلكه به قلبت نگاه ميكنه و چه بسيار زمانهايی كه در قلب هم زيبا و ديدنی نيستيم اما او همچنان هست و عاشقانه بر سرمون دست نوازش بخشش رو ميكشه...
او تحمل لحظه ای دوری از ما رو نداره..

باور كن او هميشه در كنارت حاضره"
دستهات رو كه از تنهايی و ترس يخ زده بلند كن به سمتش و از پدری و محبت او نسبت به خودت لذت ببر....
اونوقت میبینی که همه چیز رو میاره زیر پاهای تو و دیگه هیچی جز بودن او برات مهم نیست...

ایمان به حرف نیست


ایمان باید با عمل همراه باشد



یعقوب22:1_ 23 شما باید بر طبق کلام او عمل کنید و فقط با شنیدن و حرف زدن خود را فریب ندهید.
بنابر این ما نمیتوانیم به زبان بگوئیم ایمانداریم و در موقعی که نیازی را میبینیم دریغ کنیم که مبادا خودمان در آینده لنک بمانیم، و این یعنی ایمان نداشتن و بی ایمانی، به اینکه خداوند نمیتواند نیازهای مرا رفع نماید. و بسیار موارد مشابه وجود دارد که میتوان نام برد که ما با بی ایمان کاری را میکنیم که طبق کلام خداوند نیست...
و برای تشویق ایمانمان یاد آور میشوم در کلام خدا آمده غیر ممکن است خداوند را خشنود سازیم و خود و نسلمان لنگ بمانیم... مزمور37 آیه 25

آغاز نهضت پروتستان/ مارتین لوتر که بود؟

مارتین لوتر، پیشوای جنبشی است که به رفرم یا نوسازی آیین مسیح منتهی شد و پیدایش کیش پروتستان را به دنبال داشت.


در اواخر قرون وسطی و پیش از آنکه مارتین لوتر اعتراضات خود را عنوان کند، این کلیسا به شکلی در آمده بود که به زحمت می‌شد در آن، اثری از الگوی عهدجدید برای اعتقادات و عبادات یافت. تشکیلات عریض و طویل دربار پاپها، سلطه آنان بر پادشاهان کشورهای اروپایی، ثروت دربار پاپ که از راه اخذ مالیات‌های سنگین از کشورهای اروپایی حاصل می‌شد، فساد اخلاقی اسقفان و کشیشان که به طور علنی معشوقه نگه می‌داشتند، فساد اداری نظام کلیسایی که باعث می‌شد مقامات کلیسایی به صورت علنی خرید و فروش شود، توجه به ظواهر آیینها و خالی کردن آنها از ایمانی قلبی و صادقانه، سلطه و اِعمال قدرت کشیشان بر مسیحیان به‌واسطه منحصر کردن خدمات کلیسایی به خود، و نظایر اینها، مسیحیت را از شکل اصلی‌اش خارج ساخته بود. فقط اسقفان و کشیشان می‌توانستند با دعای خود، عشاء ربانی را تقدیس کنند و به‌عنوان بدن و خون واقعی مسیح به مسیحیان بدهند. شرکت در این آیین بود که می‌توانست روح مسیحیان را از عذاب دوزخ نجات دهد. کشیش این اختیار را داشت که کسانی را از عشاء ربانی محروم کند و به این وسیله، روح او را محکوم به عذاب جهنم سازد. این امر به کلیسا اختیار و اقتداری جادویی می‌بخشید. گویی کلیسا بر سرنوشت ابدی مسیحیان اختیار و قدرت دارد. جان و مال مردم اروپا در دست کلیسا بود.
کشیشان معترض

مارتین لوتر نخستین کشیشی نبود که به چنین نظامی غیرکتاب‌مقدسی اعتراض کرد. در این میان کشیشان و روحانیونی بودند که ایمان صادقانه و تقدس را حفظ کرده، آن را به مردم تعلیم می‌دادند. اما اشکال کار از سر ماهی بود، نه از دُمش! عده‌ای از کشیشان معترض یا در صومعه‌ها ترک دنیا اختیار می‌کردند، یا در اثر اعتراضات سازش‌ناپذیر خود، از سوی دربار پاپ محکوم به مرگ می‌شدند که از آن جمله‌اند جان ویکلیف انگلیسی (۱۳۳۰-‏۱۳۸۴)، یان هُوس اهل چک (۱۳۷۲-‏۱۴۱۵)، و ویلیام تیندِیل (۱۴۹۴-‏۱۵۳۶).
ظهور مارتین لوتر
در چنین اوضاع و احوالی بود که مارتین لوتر در شهر کوچک آیزِلْبن آلمان در سال ۱۴۸۳ چشم به جهان گشود. او پس از طی تحصیلات دانشگاهی، در سال ۱۵۰۷ به سلک کشیشان کاتولیک پیوست و بلافاصله به تدریس الهیات در دانشگاههای آلمان پرداخت. او به زبانهای لاتین و یونانی و عبری تسلط یافته بود. در سال ۱۵۱۰ و ۱۵۱۱ برای رسیدگی به برخی امور مذهبی، به روم سفر کرد و با مشاهده جلال و جبروت دربار پاپ و انحطاط اخلاقی و اداری آنجا منقلب و دلزده شد. در همین سال بود که او دکترای الهیات خود را از دانشگاه ویتن‌برگ دریافت داشت. لوتر در حین تدریس الهیات و کتاب‌مقدس در دانشگاهها، در اثر تحقیق و تدریس رسالات رومیان و غلاطیان، به‌تدریج به این نتیجه رسید که نجات تنها به‌واسطه ایمان به عیسی مسیح میسر است، نه به‌واسطه اجرای آیین‌های مقدس، آنگونه که کلیسای کاتولیک تعلیم می‌داد. همچنین او به این نتیجه رسید که یگانه مرجعی که اصول اعتقادات و عبادات و روش زندگی مسیحی را تعیین می‌کند، کتاب‌مقدس است و بس. در اینجا بود که روح منقلب او آرامش نجات را دریافت داشت. در حین این سالهای تنویر، لوتر هوادارانی در میان اساتید دانشگاه و کشیشان پیدا کرد.
نخستین جرقه
اما در سال ۱۵۱۷ اتفاقی افتاد که همچون جرقه‌ای بود بر مخزن بنزین. ماجرا به‌طور خلاصه از این قرار بود که اسقف یکی از مناطق آلمان می‌خواست به مقام اسقفی منطقه مجاور نیز برسد. اما این کار از نظر قانون کلیسا ممنوع بود، مگر آنکه پاپ رضایت دهد. پاپ نیز برای موافقت با این امر، مبلغ کلانی پول مطالبه می‌کرد تا صرف هزینه‌های بنای کلیسای سنت پیتر بسازد که امروز نیز در واتیکان موجود است. پاپ به‌منظور آنکه به آن اسقف کمک کرده باشد، به او اجازه داد که اسنادی را به فروش برساند به‌نام مغفرت‌نامه. همانطور که قبلن گفتیم، یکی از آیینهای کلیسای کاتولیک، آیین توبه است. در آیین توبه، کشیش پس از شنیدن اعتراف به گناه فرد، و پیش از ادای فرمول آمرزش، می‌تواند از فرد بخواهد که صدقه‌ای به فقرا بدهد یا روزه بگیرد یا کار خاصی انجام دهد. طبق این آیین و مطابق تجویز پاپ، اسقف مورد بحث مجاز شد که در ازای ادای فرمول آمرزش، مغفرت‌نامه‌ای به فرد بفروشد. این مغفرت‌نامه، شخص را مطمئن می‌ساخت که گناهانش نه فقط در این دنیا، بلکه در آخرت نیز آمرزیده شده است. شخص حتی می‌توانست برای بستگان متوفای خود نیز مغفرت‌نامه بخرد تا مدت اقامت آنان را در برزخ، میلیونها سال کوتاه کند! بهای این مغفرت‌نامه‌ها بستگی به میزان ثروت فرد داشت. مستمندان بهایی نمی‌پرداختند.
در تاریخ ۳۱ اکتبر سال ۱۵۱۷، لوتر در اعتراض به چنین اقدامی، بیانیه‌ای شامل نود و پنج ماده نوشت و آن را بر سردر کلیسای قصر ویتن‌برگ نصب کرد. این اعتراض لوتر صرفاً بر علیه سوء استفاده از نظام مغفرت‌نامه‌ها بود. اما بین سالهای ۱۵۱۸ تا ۱۵۲۱ لوتر متقاعد شد که تنها راه برای تحول و اصلاح نظام کلیسایی، جدایی از روم و نظام کلیسایی آن است.
مقامات مختلف کلیسایی کوشیدند لوتر را از عقایدش بر گردانند یا او را خاموش سازند. به این منظور، شوراهای مختلفی تشکیل دادند. اما لوتر شجاعانه در تمام آنها شرکت کرد و می‌گفت که یگانه مرجع قابل قبول برای او، کتاب‌مقدس است؛ هر چه که بر اساس کتاب‌مقدس قابل اثبات نباشد، از نظر او خارج دین است.
چکیده عقاید لوتر
عقاید و نظرات لوتر از طریق موعظه‌ها و نوشته‌های او خیلی سریع در میان مردم آلمان محبوبیت یافت و زمینه را برای جدایی کامل پیروان لوتر از کلیسای کاتولیک فراهم ساخت. او پایه‌های اساسی مذهب کاتولیک را رد کرد. طبق عقاید او، پاپ فاقد قدرت و اختیار بر زندگی روحانی و دنیایی مسیحیان بود و نمی‌بایست در امور سیاسی و اجتماعی کشورها دخالت کند؛ او فقط کتاب‌مقدس را حاکم بر حیات مسیحیان و کلیسا می‌دانست. او بر اساس عهدجدید اعتقاد داشت که همه ایمانداران کاهنان مسیح هستند و می‌توانند خودشان خادمین خود را تعیین کنند. هر ایمانداری حق دارد کتاب‌مقدس را بخواند و درک کند و آن را تفسیر نماید. او هسته مرکزی مذهب کاتولیک را که همانا هفت آیین مقدس باشد رد کرد و فقط قائل به دو آیین بود، یعنی غسل تعمید و عشاء ربانی، تنها آیینهایی که در عهدجدید تصریح شده است. بااینحال، لوتر و یارانش به اعتقادنامه‌های کلیسای اولیه که بین سالهای ۳۲۵ تا ۴۵۱ میلادی تدوین شده بود پایبند بودند.
از میان خدمات لوتر باید به نخستین ترجمه تمام کتاب‌مقدس از زبانهای اصلی به زبان آلمانی اشاره کرد. این امر باعث شد که زبان و دستور زبان آلمانی تثبیت شود. این ترجمه هنوز نیز در کشورهای آلمانی زبان کاربرد و اعتبار دارد. او با نظام رهبانیت مخالف بود و راهب‌ها و راهبه‌ها را تشویق می‌کرد که عهد خود را بشکنند و ازدواج کنند.
عقاید و عبادات کلیسای لوتری
لوتر برای کلیسای نوبنیاد خود آیینهای مشخصی تهیه کرد که در ظاهر چندان تفاوتی با کلیسای کاتولیک ندارد، با این تفاوت که مریم مورد تکریم قرار نمی‌گیرد و عناصر عشاء ربانی، یعنی نان و شراب، تغییر ماهیت نمی‌دهند بلکه فقط ماهیت بدن و خون مسیح را بر خود حمل می‌کنند و به این ترتیب، مسیحیان واقعاً در بدن و خون مسیح شریک می‌شوند. کلیساهای لوتری دارای سلسله مراتب اسقفان و کشیشان و شماسان می‌باشند. کلیساهای لوتری در این امر با سایر کلیساهای پروتستان که پیرو نظرات ژان کالوَن هستند، تفاوت دارند (در این مورد در فصل‌های بعدی توضیح خواهیم داد). در کلیساهای لوتری، نوزادان را تعمید می‌دهند و در سنین بالاتر به عضویت کلیسا تأئید می‌شوند.
کلیساهای لوتری امروزه عمدتن در کشورهای آلمان و اسکاندیناوی رواج دارند، هر چند که تقریبن در هر کشوری کلیساهای لوتری یافت می‌شود. در میان کلیساهای پروتستان، کلیسای لوتری نسبت به بقیه، به‌لحاظ اصول اعتقادات و آیینهای عبادی، کمتر از کلیسای کاتولیک فاصله گرفت.
علل توفیق لوتر
حال ممکن است این سؤال پیش آید که چرا معترضین پیش از لوتر یا سکوت اختیار کردند یا محکوم به مرگ شدند، حال آنکه لوتر در عنوان کردن و تثبیت اعتراض خود و ترویج عقاید خویش، علی‌رغم مخالفت‌های شدید نه فقط کشته نشد، بلکه توفیق هم یافت.
این امر علل اجتماعی و فرهنگی و سیاسی متعددی دارد که تشریح آنها از مجال ما خارج است. در اینجا فقط به آنها اشاره می‌کنیم.
جامعه اروپا در اثر تماس با فرهنگ شرقی-اسلامی، به‌دنبال جنگهای صلیبی، روح جدیدی یافته بود. توجه به زبان یونانی که زبان کلاسیک قدیم به‌شمار می‌آمد و نیز به هنر باستانی یونان و فلسفه آن، تفکر اروپا را متحول کرده بود. همین امر باعث شده بود که عده‌ای از کشیشان متفکر به مطالعه کتاب‌مقدس به زبانهای اصلی (عبری و یونانی) علاقه نشان دهند. این امر خون تازه‌ای به بدن فرسوده مسیحیت قرون وسطی وارد کرد و باعث شد که تعالیم عهدجدید مورد توجه بسیار قرار گیرد. مارتین لوتر تحت تأثیر همین امر، کتاب‌مقدس را برای نخستین بار از زبانهای اصلی به آلمانی ترجمه کرد.
وضع اقتصادی جامعه در اثر پیدایی طبقه متوسط متشکل از بازرگانان متحول شده بود و نظام ارباب و رعیتی ضربه شدیدی خورده بود. ثروت جدیدی در اثر این تجارت‌ها وارد اروپا گردیده بود. کشف قاره آمریکا و ثروت ناشی از آن برای اروپاییان را نباید فراموش کرد.
حکومت‌های محلی و ملی قدرت گرفته بودند و مایل بودند به نحوی از سلطه سیاسی پاپها خارج شوند. عقاید جدید لوتر مبنی بر رد سیطره پاپ، بهانه لازم را به حکام محلی آلمان، و بعد سایر کشورها داد. همین حکام بودند که لوتر را مورد پشتیبانی سیاسی و نظامی خود قرار دادند و مانع کشته شدن او شدند.
و بالاخره، نباید از نظر دور داشت که اختراح دستگاه چاپ سبب شده بود که مردم بتوانند راحت‌تر و ارزانتر به کتاب دسترسی داشته باشند و این امر تحولی در سطح سواد جامعه و معلومات عمومی ایجاد کرد.
این علل که به‌شکلی اجمالی و گذرا مورد اشاره قرار گرفت، همگی در توفیق لوتر دخیل بودند.
معنی اصطلاح ”پروتستان
استقرار کلیسای لوتری در آلمان بدون درگیری و جنگ صورت نگرفت. هنوز بسیاری از استانهای آلمان به مذهب کاتولیک وفادار مانده بودند. شوراهایی برای رفع اختلاف تشکیل شد. در شورایی به‌سال ۱۵۲۶ متشکل از نمایندگان استانهای مختلف، تصویب شد که حاکم هر استان می‌تواند تصمیم بگیرد که منطقه تحت نفوذش پیرو مذهب کاتولیک باشد یا کلیسای لوتری. اما این تصمیم در شورای دیگری به‌سال ۱۵۲۹ لغو شد و کاتولیکها موفق شدند به تصویب برسانند که آلمان کشوری است کاتولیک. در این شورا، شش حاکم مناطق لوتری و نمایندگان چهارده شهر مستقل، ”اعتراضی“ به این مصوبه قرائت کردند. به این شکل بود که در سال ۱۵۲۹، برای نخستین بار، پیروان لوتر و نهضت او ”پروتستان“ خوانده شدند، یعنی ”اعتراض‌کنندگان“. کلیسای لوتری نخستین کلیسای پروتستان است.
بازتابهای اقدام لوتر
اقدام لوتر و توفیق او در گسترش آراء و عقاید خود و بیرون آمدن او و پیروانش از حاکمیت کلیسای کاتولیک روم، جرقه‌ای بس نیرومند بر انبار باروتِ آماده‌به‌انفجار مسیحیت اواخر قرون وسطی افکند. مدت کوتاهی از نهضت لوتر نگذشته بود که در سرزمینهای مختلف اروپایی، عَلَم مخالفت با حاکمیت مذهبی روم بر پا شد و افراد مختلف در نقاط مختلف، به اظهار و ابراز عقاید و برداشتهای متفاوت خود از مسیحیت پرداختند.
علت این امر روشن است. رُنسانس و جو اندیشه آزاد که در این دوره بر اروپا حاکم بود، مساعدکننده آزاداندیشی در همه زمینه‌ها بود، از جمله در مذهب. هدف مارتین لوتر این نبود که کلیسای کاتولیک را از بن ریشه‌کن سازد و فرقه‌ای نو بنا کند؛ او صرفاً خواستار اصلاحاتی در کلیسای کاتولیک بود. اگر کلیسای کاتولیک در آن روزگار، انعطافی در مقابل نظرات لوتر و سایر کشیشانی که چندصد سال بود خواستار اصلاحاتی در برخی روشها و نحوه اداره کلیسا بودند نشان می‌داد، شاید امروزه وضع به‌گونه‌ای دیگر می‌بود و شاهد چنین تنوع حیرت‌انگیزی در مسیحیتِ پروتستان نمی‌بودیم.
یکی از شعارهای مهم لوتر این بود که هر کس می‌تواند کتاب‌مقدس را به زبان مادری خود بخواند و آن را درک و تفسیر کند. به همین علت بود که او برای نخستین بار، کتاب‌مقدس را از زبانهای اصلی به زبان آلمانی ترجمه کرد. با اینکه لوتر خود معتقد به این اصل بود، اما خود برای پیروان خود دست به تدوین اعتقادنامه‌ای زد که هم شامل اصول اعتقادات بود و هم آیینهای نیایش. حال شاید کسی بپرسد: ”اگر «همه» حق خواندن و تفسیر کتاب‌مقدس را دارند، چرا رهبری، هر چقدر هم دانشمند و آگاه، مانند لوتر، باید از طرف دیگران، دست به تفسیر کتاب‌مقدس بزند تا پیروانش از آن تبعیت کنند؟ چرا این امر را نباید بر عهده تک‌تک مسیحیان گذاشت؟“ سؤالی است بجا که بنده پاسخ آن را نیافته‌ام.
اما گویا عده‌ای دیگر پاسخ آن را یافتند و هنوز نیز می‌یابند. از نهضت لوتر چند سالی نگذشته بود که در کشورهای دیگر اروپایی، گروههای مختلفی از مسیحیان از کلیسای کاتولیک روم بریدند و به رهبران و اندیشمندان مختلف مسیحی پیوستند. چنین اندیشمندانی دقیقاً از شعار لوتر پیروی کردند که ”هر کس“ می‌تواند کتاب‌مقدس را بخواند و تفسیر کند. اگر لوتر توانست، چرا دیگران نتوانند؟ لذا هنوز نهضت لوتر در آلمان داغ بود که اندیشمندان بزرگ دیگری در کشورهای دیگر، اصول اعتقادات و شیوه اداره کلیسایی را به‌شکلی دیگر تدوین کردند، به شکلی که شباهتی به نهضت لوتر نداشت. اما همه ادعا داشتند که عقایدشان ”عیناً“ بر اساس کتاب‌مقدس است.
برجسته‌ترین چهره‌ای که در این سالها وارد میدان شد، متفکری بود فرانسوی به نام ژان کالوَن که در زبان انگلیسی به جان کالوین معروف است. او اصولی برای اعتقادات تدوین کرد که بعدها مورد پذیرش کلیساهای باپتیست و انگلیکن قرار گرفت. در واقع، اغراق نیست اگر بگوییم که ۹۰٪ پروتستانهای جهان، پیرو نظرات کالوَن هستند. درضمن، اصول اعتقادی او و روشی که او برای کلیسا ارائه داد، اساس پیدایی کلیساهای پرزبیتری را گذارد.
چتر“ پروتستان
در مقابل وحدت و یکپارچگی کلیساهای کاتولیک در سراسر جهان، مذهب پروتستان به چتری می‌مانـَد که عقاید و شیوه‌های بس متفاوت را در خود جای داده است. یا می‌توان آن را به طیفی تشبیه کرد که در یک سر آن، کلیساهایی نه چندان متفاوت با کلیسای کاتولیک وجود دارد (کلیساهای لوتری و انگلیکن)، و در سر دیگرش، کلیساهایی که به هیچ عقیده و شیوه سنتی پایبند نیستند و خود را مسیحیان آزاد یا بین‌الفرقه‌ای یا غیر فرقه‌ای یا کریزماتیک به‌ حساب می‌آورند و هیچیک به دیگری شباهتی ندارد! ما در این مجموعه، از یک سر طیف شروع کردیم (کلیسای لوتری) و کمی جلوتر که برویم، احوال کلیسای پرزبیتری (Presbytery) را بررسی خواهیم کرد. سپس به بحث در باره کلیسای انگلیکن (Anglican) خواهیم پرداخت که در میان مسیحیان ایران، به کلیسای اسقفی شهرت دارد. پس از آن، به بررسی آراء کلیساهای دیگر مبادرت خواهیم ورزید.
در اینجا لازم است این نکته ذکر شود که طبق مشاهدات شخصی نگارنده، بسیاری از مسیحیان ایرانی، خاصه در اروپا و نیز در آمریکا، وابسته به کلیساهای آزاد هستند و شناخت درستی از فرقه‌ها و شاخه‌های اصلی مذهب پروتستان ندارند. در طی بحث‌های گروهی و گفتگوهای شخصی نگارنده با اعضای این کلیساها، مشاهده شده است که این افراد بر این باورند که تمام پروتستانهای جهان مانند خودشان می‌باشند، و مثلاً وقتی می‌شنوند که بسیاری از پروتستانها نوزادان یا خردسالان را تعمید می‌دهند، تعجب می‌کنند. به همین دلیل است که ما نخست به بحث در باره همین شاخه‌های اصلی و سنتی مذهب پروتستان می‌پردازیم و در آخر، به سرِ دیگر طیف خواهیم رسید و در باره کلیساهای پنطیکاستی و کلیساهای کریزماتیک و کلیساهای آزاد بحث خواهیم کرد.
اما در تمام این بحث‌ها، لازم است دائماً این نکته مد نظر باشد که مذهب پروتستان یک ”چتر“ است با افراد متفاوت و متعدد زیر آن. وجه مشترک افراد زیر این چتر دو عقیده بسیار مهم است: یکی مرجعیت مطلق کتاب‌مقدس و دیگری عادل‌شمردگی تنها به‌واسطه ایمان به مسیح. اما جدا از این دو وجه مشترک، اختلافات چشمگیری در فروع میان آنان وجود دارد، طوری که یک پروتستان می‌تواند به پروتستانی دیگر بگوید: ”اگر من پروتستانم، پس تو چه هستی؟!“ یا: ”اگر تو پروتستانی، پس من چه هستم؟!“


فشار بر زندانیان مسیحی در ایران؛ دو راهی حبس‎ طولانی تا توبه و همکاری



بسیاری از نوکیشان مسیحی پس از پایان احکام ۱۰ ساله و ۱۵ ساله خود تازه باید دو سال به دور افتاده‏ترین مناطق ایران به تبعید بروند.


کیارش عالی‌پور فعال حقوق مسیحیان و سخنگوی ماده ۱۸ 
با وجود تلاش‌ نهادها و سازمانهای حقوق بشری برای بهبود وضعیت اقلیت‌های دینی در مناطق مختلف دنیا، همچنان هستند دولت‌هایی که با نادیده گرفتن حقوق اولیه اقلیتها نه تنها اجازهی پرداختن آنها به امورات مذهبی و اعتقادی خود را نمی‌دهند بلکه با استناد به قوانین داخلی خود حتی حق زیستن از آنها سلب می‌کنند.
احمد شهید، گزارشگر حقوق بشر سازمان ملل متحد در امور مذهبی اعلام کرده بر اساس تحقیقات، سه چهارم مردم جهان یا در کشورهایی زندگی می‌کنند که حق داشتن عقیده و باور مذهبی را محدود می‌کند یا سطح بالایی از خصومت اجتماعی نسبت به این موضوع در آنها وجود دارد.
وی همچنین تاکید کرده فقدان «بُردباری مذهبی» در سراسر جهان افزایش یافته ‌است. به گفته شهید در حال حاضر، بیش از ۷۰ کشور جهان دارای قوانینی علیه آنچه «کفر» می‌نامند هستند و برای سرکوب دیدگاه‌های مخالف، از این قوانین که برخلاف استانداردهای جهانی حقوق بشر است، استفاده می‌کنند.
وی از این کشورها خواسته این قوانین خود و همچنین سایر قوانینی که به هر صورتی باور و آزادی‌های مذهبی را تحت‌الشعاع قرار می‌دهند، اصلاح کنند. به گفته وی، حاکمیت کشورهای مختلف باید توجه ویژه‌ای به حفظ حقوق اقلیت‌های مذهبی داشته باشند.
او در اظهارات خود اعلام کرده که «افزایش محدودیت‌های غیرقانونی» مستقیم یا غیرمستقیم دولتی مقابل گروه‌های مذهبی، یکی از عوامل اصلی افزایش فقدان بردباری دینی در جوامع است.
یکی از کشورهای که در صف نخست نقض حقوق اقلیتهای دینی قرار دارد، جمهوری اسلامی ایران است که به صورت سازمانی نه تنها اقلیتهای ایرانی داخل کشور را مورد آزار و اذیت قرار میدهد، بلکه به طور گسترده علیه یهودیان اقدامات عملی و نژادپرستانه انجام می‌دهد. از طرفی به صورت سازمانی تحت مدیریت رسانههای خود از جمله صدا و سیما و با کمک حوزههای علمیه، مداحان و همینطور سپاه پروژه تکفیرسازی برابر اهل تسنن را پیاده می‌کند.
جمهوری اسلامی نه تنها گروههای تروریستی و جهادی و وهابیون را در زمره ‏ی تکفیریها قرار میدهد، بلکه بخش عمده جامعه اهل تسنن را هم به واسطه ‏ی مذهبشان با همان نگاه تکفیری‌، شایسته رفتار امنیتی میداند. در واقع یک ایرانی اهل تسنن که اهل کردستان یا سیستان و بلوچستان است، هم از نظر قومی و هم مذهبی زیر فشار قرار دارد.
بخشی از این سرکوب‌ها متوجه جامعه مسیحیان است که هم نوکیشان مسیحی را هدف قرار میدهد و هم مسیحیان ارمنی و آشوری.
در همین ارتباط کیارش عالی‌پور از مدافعان حقوق مسیحیان ایران در گفتگو با رادیو فردا می‌گوید: «متاسفانه اتهامات این افراد امنیتی است و پوششی هستند بر فعالیت مسیحیان ایران، در شرایطی که آنها کار دیگری به جز انجام مراسم مذهبی خودشان نکرده‌اند، اما به اتهام اقدام علیه امنیت ملی دستگیر میشوند».
سخنگوی ماده ۱۸ در این باره می گوید؛ به نوکیشان مسیحی فشارهای زیادی وارد میشود، از جمله تداوم بازداشت‌ها، احکام سنگین و تبعید، محرومیت از تحصیل، تعطیلی کلیساهای رسمی.عالی‌پور می‌افزاید؛ از ابتدای ۱۳۹۶ تاکنون ۲۱ حکم علیه فعالان مسیحی در ایران صادر شده است و حدود ۱۰ نفر از فعالان مسیحی در زندان هستند که بعضی از آنها نوکیش نیستند.
عاصمه جهانگیر، گزارشگر ویژه ایران در سازمان ملل، گزارش شش ماهه نخست سال ۲۰۱۷ میلادی را ارائه داده است که در آن بار دیگر به آزار و اذیت اقلیت‌های قومی و عقیدتی تاکید شده است.
بخش B گزارش خانم جهانگیر مربوط به وضعیت اقلیت‌های قومی و مذهبی در ایران است. او با نام بردن از ابراهیم فیروزی از نوکیشان مسیحی در بند، تاکید کرده که فقط به علت فعالیت در حوزه مسیحیان از جمله مراسم آیینی با حکم ۵ سال زندان مواجه شده است. همچنین به بازداشت «انوشه رضابخش» (ورونیکا) و پسرش «سهیل زرگرزاده ثانی» (آگوستینکه از نوکیشان کاتولیک در ارومیه هستند اشاره شده است.
خانم جهانگیر در این گزارش تاکید کرده که سپاه پاسداران مسئوول دستگیری اقلیتهاست.
احکامیکه برای مسیحیان در ماههای گذشته در دادگاه انقلاب صادر شده است، آنقدر سنگین است که میتوان ادعا کرد «جمهوری اسلامی تنها امتیازی که برای مسیحیان قائل شده، این است که آنها را فقط اعدام نمی‌کند»، اما با سنگینترین احکام آنها را تحت فشار قرار میدهد.
بسیاری از نوکیشان مسیحی پس از پایان احکام ۱۰ ساله و ۱۵ ساله خود تازه باید دو سال به دور افتاده‏ترین مناطق ایران به تبعید بروند.
دادگاهها بدون در نظر گرفتن اینکه میزان داراییهای یک شهروند مسیحی چقدر است، برای آزادی موقت آنها وثیقههای ۲۰۰ میلیونی و ۳۰۰ میلیونی صادر می‌کند تا از پس تامین آنها یا خانواده‏هایشان نتوانند تامین کنند.
همزمان از طریق بازجو یا دیگر عناصر وابسته در داخل زندانها آنها را بر سر دو راهی قرار میدهند. توبه کردن و همکاری کردن و آزادی و در مقابل حبس طولانی و بدون مرخصی.