۱۳۹۶ شهریور ۲۹, چهارشنبه

تولد مسیح : تولد یا تجسم


وقتی به رویداد تولد عیسای مسیح نگاه میکنید و آنچه که روایان انجیل از آن یادداشت کردهاند را میخوانیم، اگر کمی حوصله داشته و تمامی حوادث پیرامون این تولد را از میان این چهار انجیل در نوار مستقیم و پشت سر هم قرار داده و وقایع و حوادث به وجود آمده به دلیل این تولد را به زیر ذرهبین خودتان ببرید، عظمت و بزرگی تولد عیسای مسیح شما را به حیرت خواهد انداخت . از میان نویسندگان انجیل ثبت و تصویب شده توسط پدران کلیسا، دربارۀ خبر و واقعۀ تولد عیسای مسیح، تنها دو نفر از آنها، به طور اجمال و بسیطی به این وقایع نگاهی نزدیک کردهاند، متی و لوقا؛ مرقس اصلا به موضوع تولد و این وقایع اشاره نکرده و روایت خود را از زندگی عیسای مسیح بلافاصله با این عبارت آغاز کرده است که :» ابتدای انجیل عیسی مسیح پسر خدا.» سپس از همینجا او خدمت یحیی را بیان کرده و از آنجا بلافاصله به آغاز خدمت عیسای مسیح میپردازد.
تند و قاطع و برنده! یوحنا اما هر چند از تولد عیسای مسیح سخنی نبرده، اما روایت خود را به شیوهایی بسیار نوین و عمیق آغاز کرده است؛ و تولد عیسای مسیح را ورای اخبار زمینی دیده و او را به » در ابتدا » وصل میکند. او میگوید:» در ابتدا کلمه بود و کلمه نزد خدا بود و کلمه خود خدا بود. همان در ابتدا نزد خدا بود. همه چیز بواسطۀ او آفریده شد و به غیر از او چیزی از موجودات وجود نیافت. در او حیات بود و حیات نور انسان بود.» باید خیلی مراقب این آغاز نوشتار یوحنا باشیم؛ هر چند یوحنا از تولد و تمام وقایع تولد عیسای مسیح سخنی نبرده است و روایت خود را از زندگی عیسی با این کلمات آغاز میکند؛ اما این به این معنا نیست که او قصد داشته تولد مسیح را زمینی نبیند و چهرۀ ماورایی به آن دهد؛ او صدرصد با چنین برداشت من و شما مخالف خواهد بود! زیرا در چند خط بعدی او مینویسد:» کلمه جسم گردید و میان ما ساکن شد. پر از فیض و راستی در جلال او را دیدیم.» یوحنا به تولد جسمانی عیسای مسیح صدرصد اشاره میکند، زیرا سر خود را بر سینۀ خداوندش گذاشته بود. اما تمرکز یادمان خود را بر مطالبی میگذارد که سه راوی دیگر انجیل تقریبا بیان نکرده بودند.
دو راوی دیگر انجیل متی و لوقا دست به نقب زدن و انتقال دادن تمامی اخبار پیرامون این تولد سراپا غریب میزنند. شما با بررسی کردن این دو انجیل و این اخبار ناگهان به حقایقی در خصوص تولد عیسای مسیح پی میبرید که هر چه بیشتر بر آن تعمق میکنید، بیشتر باعث حیرت و ایجاد ابهت در شما میگردد. زمانی که وقایع نوشته شدۀ این دو نویسندۀ انجیل را در کنار هم میگذارید، گویی موج خروشان دریایی را میبینید که بالا و بالاتر رفته و چنان عظمتی به خود میگیرد که گویی قصد دارد تا تمام هستی را از آوای سهمناک خود آنگاه که به تنۀ کوههای رفیع زمین میخورد پر سازد! قصد دارم تا این وقایع را و آنچه که تولد عیسای مسیح به همراه خود آورد را با برگرفتن از نوشتههای این دو نویسندۀ انجیل با شما در میان بگذارم.
در تولد عیسای مسیح به روایت متی، که شاگرد عیسای مسیح بود، سعی بر این نموده تا بطور مستقیم با مردم اسرائیل بواسطۀ آیات کتابمقدس و تمامی پیشگوییهای انجام شده در بارۀ مسیح موعود، نکات ظریفی را گفتگو نماید. اما لوقای پزشک که بعدا به عیسای مسیح ایمان میاورد، تجسم گرفتن عیسی مسیح خداوند بر روی زمین را برای ما بازگشایی کرده و تنها پردهایی از آن را برای ما برمیدارد، آنقدر که به او اجازه داده شده بود تا با هدایت روح مقدس خدا بنویسد!
برای خدا که برای اولین بار جسم گرفته و بر روی زمین بین آدمیان میامد و اجازه میداد تا دید شده، لمس شده؛ آن خدایی که از مقام پادشاهی و تمامی جبروت خود به این کرۀ پر از فساد و در میان خانوادهایی مشکوک و در میان شهری نپذیرنده و در سرزمینی لعنت شده، پا میگذاشت، باید چقدر جشن و شادی و هیاهو و غوغا به پا میشد؟ برای خدا باید چه هیاهوی راه میافتاد وقتی در رحم جسمانی انسان شکل گرفته بود؟ عرض کنم غوغا و هیاهویی که در کتابمقدس از تولد عیسای مسیح، خدای متجسّم میخوانیم، بسیار بلند، رسا، قوی و تکان دهندۀ تمامی عرش و زیر زمین و زیر دریا و کهکشانها است! فقط باید فیض خدا به ما آن چشم و دل و گوشی را بدهد که آن را دیده و مفتون این تجسم گردیم!
تولد عیسای مسیح ( تجسم خدا بر زمین) با این هیاهوی عظیم همراه بود:
1- عجیبترین شجره نامه را از لحاظ شخصیتهایی موجود در آن شجره نامۀ دارا بود.( متی 1: 1- 15 و لوقا 3 : 23-38 )
2- مکان تولد او ( میکاء 5: 2 و متی 2: 6 )، نحوۀ تولد او( اشعیاء 7: 14 و متی 1: 23 )، نام او قبل از تولدش( اشعیاء 53: 11 و متی 1: 21 )، محل اقامت او( اشعیاء 11: 1 و متی 2: 23 ) در کتابمقدس پیشگویی شده بود.
3- تولدش با خفت و خواری آغاز شد.آن کسی که نطفۀ خداوند در او بسته شد، هرگز این را باور نکرد و ترسان گشت.( لوقا 1: 34 )
مردی که بنا بود تا با مریم ازدواج کند، خواست تا او را مخفیانه طلاق بدهد.( متی 1: 19)
4- یحیای شش ماهه در رحم مادرش الیزابت با حضور خداوند در شکم مریم به جنبش در آمد.( لوقا 1: 40 )
5- ستارۀ تولد او در شرق سرزمین او طلوع کرد و همه مردم مشرق زمین ( ایرانیها ) آن را دیدند و آمده او را پرستش نمودند.( متی 2: 2 )
6- سه نفر از افراد کاملا بیگانه به سنت و فرهنگ خود نوزاد! اما والامقام، دارای رتبه و قدرت و اعتبار راه بسیار طولانی را طی نموده تا او را نه تنها ملاقات کنند، بلکه نوزاد را پرستش کنند!( متی 2: 1-2 )
7- هدایایی که دریافت کرد، با خود سه علامت غریب را داشت: طلا ( برای قدرت و پادشاهی او )، کندر( برای مقام الوهیت او ) و مر ( برای دفن و خاکسپاری او).( متی 2 : 11 )
8- هیرودیس پادشاه از خبر تولد او مضطرب شد.( متی 2: 3 )
9- تمام اورشلیم از خبر تولد او مضطرب شد.( متی 2: 3)
10- هنوز در شکم مریم بود که مجبور بود تا بدلیل اجرای طرح الهی خدا هجرت کرد.( لوقا 2: 4-7 )
11- اولین گروه مردمی که از تولد او باخبر شده و نوزاد را ملاقات کردند، چوپانان بودند.( لوقا 2: 8-10 )
12- فوج بزرگی از سپاه آسمانی در زمان تولد او در بین مردم حاضر شدند و خدا را برای این تولد سرودند.( لوقا 2: 13 )
13- پلیدی و دنیای تاریک نقشۀ کشتن او که نوزادی بیش نبود را کشید.( متی 2: 13 )
14- به رغم تمامی سختیها و دردها و هجرت و توطئۀ قتل او، زایش او در دنیا با شادی عظیم فرشتگان( لوقا 2: 13)، چوپانان( 2: 20 )، کاهنان ( لوقا 1: 79) ، بیگانگان ( متی 2: 10-11 )، پارسایان ( لوقا 2: 23-27 ) ، دردمندان( 2: 36-37 ) همراه شد.
15- خبر تولد او با » مترسید » آغاز شد( لوقا 1: 30 و 2: 10 و متی 1: 20 ) با » نگران نباشید » ادامه یافت ( متی 6: 25 ) و با » مضطرب نباشید » مهر و موم شد( یوحنا 14: 1 ).
خوانندۀ عزیز! ایماندار محبوب! اکنون وقتی به هر کدام از این وقایع نگاه کرده، بر آن تفکر میکنید و آن را در زیر دندانهای روحانی خود میجوید، شگفتی عظیم تجسم نجات دهنده را به عینه روبروی چشم خود خواهید دید. و آن وقت است که دیگر اسیر و گمراه هیاهو و غوغای دنیای مادی برای روز تولد او نشده و به مرکز و دلیل و عظمتی بسا فراتر از تزیینات و درختهای رنگارنگ و نورهای متعدد و جلال و شکوه زمینی متمرکز خواهید شد! و اگر فیض خدا مرا و شما را مدد کند، من و شما تازه آن زمان است که در تجسم نجات دهندۀ خود جلال و شکوه خود خدا را خواهیم دید. خدایی که جسم گرفت، مانند حقیری بر روی زمین آمد، نهایتا مانند دزدی بر صلیب مصلوب گردد. مُرد و پس از سه روز از مردگان قیام نمود تا نشان دهد تنها خداست که بر مرگ غلبه می نماید و اوست که امروز می تواند من و شما را از اسارت گناه و شیطان آزاد کند وبا خون پاک و قدوسش تمامی آنها را بشوید ، تا بتوانیم تا به ابد در حضور او زیست نمایم . آیا بخاطر این فیض و رحمت عظیم خداوند نباید هر صبح ما تجسم عیسای مسیح خداوند را در در قلبهایمان جشن بگیریم ؟ تجسم خداوند بر شما گلهای باغ پدر مبــــــــــــــــــــــارک بـــــــــــــاد .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر