13
دسامبر جشن «لوسياي مقدس»
برگزاري چنين رسمي اگر چه زماني ريشه در مذهب
داشته، امروزه فقط بهانهاي است که در تاريکترين و سردترين شبهاي سال، نور و
روشنايي را به خانهها آورند و فضاي خانه را از شادي و عطر و گرما پُر
سازند. در روز 13 دسامبر اگر نه همهي ما، که بيشتر ما،چه در محل کار و چه
در مهد کودک و مدرسهي فرزند يا فرزندانمان اين ضيافت نور و گرما را در سرماي سرد
زمستان اين کشور، با همهي تاريکي و طولاني بودنش در اين فصل، تجربه کردهايم و
خاطرهاي زيبا و به يادماندني بخشي از ذهنمان را روشن و گرم نگهميدارد و بوي عطر
زعفران و شيريني و نوشابه ي مخصوص و شمعهاي روشن، فضايي گرم و دلچسب را
برايمان زنده ميکند.
دختراني که در لباس سفيد بلند، تاجي از شمعهاي
روشن را بر سر دارند، با گامهاي آهسته و زمزمهي سرودي بر لب، خبر از رسيدن تاريکي
شب ميدهند.
اين ضيافت نور و گرما در هيچ زمان ديگري نميتواند به اين اندازه زيبا و ديدني باشد و چه بهانهي پسنديدهاي براي شکافتن تاريکي و ورود به نور وگرما و شادي.
اين ضيافت نور و گرما در هيچ زمان ديگري نميتواند به اين اندازه زيبا و ديدني باشد و چه بهانهي پسنديدهاي براي شکافتن تاريکي و ورود به نور وگرما و شادي.
لوسيا که بود؟
در همين ايام مادر او سخت بيمار مي شود. پزشکان از هرگونه مداوايي
درميمانند. «لوسيا» نذر ميکند مادر خود را به زيارت «آگاتا»ي مقدس، که او نيز
به به خاطر باورها و اعتقاداتش به دست قيصر کشته شده بود، ببرد تا شايد که
درمان شود.
به هنگام زيارت، ندايي غيبي به گوشش ميرسد که: «خواهر من! چرا چنين
درخواستي را از من ميکني؟ چيزي که تو خود نيز ميتواني به او ببخشي!. اعتقاد و
باور تو باعث نجات مادرت خواهد شد.»
به دنبال چنين معجزهاي و به پاس قدرداني، مادر
عهد مي کند که هرگز دخترش را شوهر ندهد و تمام وسايل و جهيزيهاش را به بينوايان
ببخشد.
جواني که قرار بود با لوسيا ازدواج کند از چنين
پيشامدي شديدا خشمگين شده و احساساتش جريحه دارميشود و درپي انتقام برمي آيد. پس
نزد قيصر از او به جرم مسيحي بودن بدگويي ميکند. بر«لوسيا» ميشورند و در پي آزار
و اذيتش برمي آيند. براي شکستن باورها و غرور ناشي از اعتقادات و باورهايش، او را
به بدترين شکل تنبيه ميکنند. قرار ميشود که او را به يک روسپيخانه بفرستند و در
طول راه مردمي که جمع شدهاند، به بدترين شکل دشنام و ناسزا نثارش کنند. اما اسب
گاري از رفتن بازميماند و ده ها مرد نيز قادر به کشيدن آن نميشوند. راه ديگري
براي نابود ساختن او مييابند. هيزمي فراهم ميآورند تا بسوزانندش. اما توفيق نمييابند.
روغن داغ و جوشان رويش ميريزند، بدون آسيب نجات مييابد. ماموران خسته و خشمگين
شده، سرانجام خنجري در گلويش فرو ميبرند تا او را به قتل برسانند. «لوسيا» با
همان وضع باز هم نميميرد تا اين که کشيشي جامي را به او ميدهد تا بنوشد و پس از
نوشيدن آن، درميگذرد. او در 13 دسامبر 304، به خاطر باورها و ايمانش، جان خود را
از دست ميدهد.
ميگويند «لوسيا» و دوستان مسيحي او به خاطر اين که از آزار و اذيت روميها در
امان باشند، زندگي مخفيانه را آغاز ميکنند. آنها زندگي زير زميني را برميگزينند.
زماني که «لوسيا» براي دوستانش غذا و نوشيدني به اين مخفيگاهها مي برد، از آنجايي
که راهروهاي مخفيگاه تاريک بوده و با دو دستش غذا و مواد لازم را حمل ميکرده، شمع
را روي سر خود جاسازي ميکرده است. سنتي که امروزه دختران تاجي از شمع روي سر خود
دارند در حقيقت از اين امر گرفته شده
نام لوسياLucia ، از واژهي Lux لاتين به معني نور و روشنايي ميآيد. به همين جهت
او را فرشتهي محافظ چشم وبينايي نيز ناميدهاند. افسانههاي ديگري نيز در مورد
اين قديسهي ايتاليايي آمدهاست.
بسياري از پژوهشگران بر اين باورند که مراسم «لوسيا» برميگردد به
تقويم «گرگوريان». طبق تقويم جديد، طولانيترين شب 21 و22 دسامبر است. زيرا که اين
مراسم که در 13 دسامبر برگزار ميشود، بر مبناي همان تقويم قديمي «گرگوريان» است.
مراسم بزرگداشت «لوسيا» از قرن 18 يا سال 1800 شروع شد و در سال 1920
در تمام نقاط سوئد به اجرا درآمد. بايد يادآور شد که رابطه ي بسيار نزديکي بين
مراسم بزرگداشت «لوسيا» و شب يلدا ديده ميشود. در نوشتههاي مربوط به اين مراسم
آمده که: «اين شب طولانيترين و تاريکترين شب سال است. آنقدر طولاني که حيوانات
خانگي نيز صدايشان درميآيد. نيروهاي اهريمني و بدنهاد در اين شب براي هرگونه
آسيب رساني به انسان و حيوان آماده اند. در همين راستا استفاده از هر وسيله اي که
داراي چرخ باشد، ممنوع بود. از جمله آسياب دستي، چرخ نخريسي و وسايل شبيه به آن.
چنانچه کسي از اين وسايل استفاده ميکرد، مورد غضب «لوسيا» واقع ميگرديد.
در شمال سوئد اين باور وجود داشته که «لوسيا» اولين همسر حضرت آدم
بوده است. اجراي اين مراسم در گذشته، کمتر شباهتي به مراسم امروزي داشتهاست. برگزاري اين مراسم به شکل امروز، درحقيقت از سال
1927 آغاز شد. در اين سال روزنامهي Stockholms dagbladet اين ابتکار را به
دست گرفت که در خيابانهاي شهر استکهلم دختراني در هيئت «لوسيا» ظاهر شوند. سنت
انتخاب «لوسيا» از بين کانديداهاي فراوان از همين تاريخ بنا گذاشته شد که پس از
انتخاب، تاج مخصوصي را بر سر او ميگذارند. مراسمي شبيه انتخاب دختر شايسته و نظير
آن.
ميدانيم که سوئديها پيرو مذهب پروتستان هستند. حال اين که چرا اين
باورمندان پروتستاني اين چنين شيفتهي برگزاري بزرگداشت «لوسيا»ي مقدس کاتوليکي
هستند، درحقيقت ريشه در زيبايي مراسمي دارد که خود بهانه اي است براي آوردن نور،
گرما، روشنايي و زيبايي به درون خانه هاي خود . آن هم در زماني که بيشتر از هر وقت
ديگر به آن نياز است. يعني وجود زمستانهاي سرد و طولاني و تاريک کشورهاي
اسکانديناوي.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر