۱۳۹۷ شهریور ۹, جمعه

استقبال از پسر گمشده

پدر من در محبت خود مرا از پیش مقرر فرمود تا به فرزند خواندگی او پذیرفته شوم
بیاید به حقیقتی که در مثل پسر گمشده به تصویر کشیده شده نگاه کنیم. عیسی این مثال را در انجیل لوقا ۱۵ : ۱۱ – ۳۲ به شاگردان خود می گوید. پدر بیرون ایستاده و منتظر پسرش است تا او را به خانه برگرداند. دیگران به او اطلاع نمی دهند که پسر تو به خانه برگشته این پدر بود که قبل از بقیه افراد خانواده فهمید پسر بازگشته است. دیدگاه خداوند نسبت به ما نیز این گونه است. ما انسان های طرد شده نیستیم ما شهروندان درجه دوم نیستیم. ما خادم نیستیم . ما پسران گمشده ای هستیم که باز گشته ایم. زمانی که پسر گمشده باز گشت حتی آماده بود خدمتکار پدرش باشد. اما پدرش این را نپذیرفت بلکه برعکس او چنین گفت
” اما پدر به خدمتکارانش گفت : بشتابید بهترین جامه را بیاورید و به او بپوشانید انگشتری به انگشت و کفش به پاهایش کنید گوساله ای پرواری آورده سر ببرید تا بخورد و جشن بگیریم زیرا این پسر من مرده بود زنده شد گم شده بود یافت شد پس به جشن و سرور پرداختند. ” ( لوقا ۱۵ : ۲۲ -۲۴
با بازگشت پسر گمشده در خانواده شادی به پا شد. به همین صورت عیسی می گوید
“به شما می گویم به همین سان برای یک گنهکار که توبه می کند جشن و سرور عظیم تری در آسمان بر پا می شود تا برای نود و نه پارسا که نیازی به توبه ندارند ، خداوند به همین صورت در مسیح از ما استقبال می کند ” (لوقا ۱۵ : ۷
پدر جان به خاطر اینکه فرزند توام از تو متشکرم . اعلام می کنم که خداوند در مسیح از ما استقبال می کند و به خاطر زنده بودن ما شادی می نماید و پدر در محبت از پیش مرا تعیین نموده و من به فرزند خواندگی وی پذیرفته شده ام . آمین

محبوب و پذیرفته شده


پدر من در محبت خود مرا از پیش مقرر فرمود تا به فرزند خواندگی او پذیرفته شوم
زیرا پیش از آفرینش جهان ما را در وی برگزید تا در حضورش مقدس و بی عیب باشیم و در محبت بنا به قصد نیکوی ارادۀ خود ما را از پیش تعیین کرد تا به واسطۀ عیسی مسیح از مقام پسر خواندگی او برخوردار شویم تا بدین وسیله فیض پر جلال او ستوده شود فیضی که در آن محبوب به ما به رایگان بخشیده شده است . ” ( افسسیان ۱ : ۴ – ۶
آن محبوب کیست ؟ عیسی . به ترتیبی که در این قسمت وجود دارد توجه کنید. ما انتخاب شده ،از پیش تعیین شده، فرزند خوانده شده و پذیرفته شده ایم. می دانم که برخی از ترجمه های مدرن از واژه پذیرفته شده استفاده نمی کنند. در یونانی این واژه چنین ترجمه شده است ” او ما را پذیرفت ” بدان معنا که خداوند اشتیاق خود را به طور کامل بر ما نهاد
بار دیگر که وقتی جبرائیل بر مریم درود می فرستد چنین می گوید : ” ای که مورد لطف قرار گرفته ای ” ( لوقا ۲۸:۱ ) مورد لطف قرار گرفتن همان واژه ای است که در این قسمت از افسسیان به عنوان پذیرفته شدن بکار رفته است و پذیرفته شده ترجمه ای خوبی برای آن است. خداوند ما را تحمل نمی کند بلکه ما مورد لطف خداوند هستیم آیا می توانید این را باور کنید؟ این شگفت انگیز است. به نظر من احساس عدم امنیت مستقیماً با مشکل طرد شدگی مرتبط است. راه حل این است که ما عضوی از خانواده ای الهی شویم. خداوند تغییر نکرده و محبت است. خداوند هر یک از فرزندان خود را دوست دارد. هیچ فرزند درجه دومی برای خداوند وجود ندارد. اگر شما فرزند خدا هستید احتیاج نیست که پاورچین پاورچین از راهرو وارد شوید و درب او را بکوبید و امیدوار باشید که خداوند به شما اجازه ورود دهد بلکه او در آنجا با آغوشی باز منتظر شما است
پدر از تو متشکرم که حال فرزند تو هستم. اعلام می کنم که من برگزیده شده و از پیش تعیین شده ام و فرزند خوانده تو و پذیرفته شده هستم. خداوند مشتاق من است و پدر من در محبت مرا از پیش مقرر فرموده تا به فرزند خواندگی او در آیم . آمین

پادزهری برای تنهایی ها ، غم ها و خستگی ها ...


پدر من در محبت خود مرا از پیش مقرر فرمود تا به فرزند خواندگی او پذیرفته شوم
وقتی از خود می پرسم امروزه چقدر مسیحیان تنها در دنیا وجود دارند پاسخی که به ذهنم می رسد پریشانیم می کند. ایمان دارم که نباید چیزی به عنوان مسیحی تنها وجود داشته باشد. یکی از بزرگترین تغییرات خاصی که باید انجام دهیم این است که بار دیگر به تصویر خود به عنوان یک مسیحی بیاندیشیم و معنای آن را در ذهن خود اصلاح کنیم. مسیحی یعنی عضو خانوادۀ خداوند بودند و این تنها یک عبارت زیبای الاهیاتی نیست بلکه عضویت در یک خانوادۀ واقعی است. تنهایی غیر قابل تحمل است با این حال امروزه میلیونها انسان تنها وجود دارند. اگر چه جمعیت دنیا به سرعت رو به افزایش است و بسیاری از انسانها در شهرهای بزرگ زندگی می کنند اما این شهرهای پر جمعیت پر از افرادی است که تنها هستند. حتی این امکان وجود دارد در میان انبوهی از جمعیت شما تنها باشید. ممکن است در یک شهر بزرگ شما تنها باشید در واقع بد ترین نوع تنهایی این است که اطراف شما انسان های بسیاری باشند اما در همان زمان احساس تنهایی کنید. می بینید مانعی نامرئی بین شما و آنها وجود دارد که شما نمی دانید چطور آن مانع را بردارید. نقشۀ خداوند برای هیچ یک از ما تنهایی نیست بلکه خداوند از عزل پدر بوده و هست و منشاء تمامی پدر بودن ها در هر خانواده در آسمان و بر زمین خداوند است. همانطور که پولس در افسسیان ۱۵:۳ می گوید
” هر خانواده ای در آسمان و بر زمین از او نام می گیرد
درست در ابتدای تاریخ بشریت خداوند برای اولین انسان زوجی را در نظر گرفت زیرا او تصمیم گرفت. ” نیکو نیست آدم تنها باشد پس یاوری مناسب برای او می سازم” ( پیدایش ۱۸:۲ ) این دیدگاه خداوند است. او می خواهد ما را از تنهای آزاد کند و ما را در خانوادۀ الهی قرار دهد. او می خواهد خواهران و برادرانی را به ما عطا کند تا بتوانیم محبتش را با آنها تقسیم کنیم
پدر از تو متشکرم که مرا به فرزندی خود پذیرفتی. اعلام می کنم که ارادۀ تو برای زندگی من تنهایی نیست. تو مرا در خانوادۀ الهی قرار داده ای. پدر من در محبت مرا از پیش مقرر فرموده تا به فرزند خواندگی وی پذیرفته شوم .آمین

۱۳۹۷ شهریور ۲, جمعه

سهم زن نسبت به همسر و فرزنداش از دیدکاه مسیحیت







سلیمان در کتاب امثال ۳۱ : ۱۰ – ۳۱ یکی از زیباترین تصاویری را که در کتاب مقدس می توان یافت، با عنوان ‌ ” یک همسر نمونه ” ترسیم می کند.(در کتاب مقدس فار سی این عنوان ‌” زن پرهیزکار ” ترجمه شده است.) اما هیچ ترجمه ای معنای غنی عنوان این مبحث را که به زبان عبری بیان شده، به طور کامل نمی تواند متنقل کند. من فکر می کنم که آنچه سلیمان فی الواقع در ذهن داشت، زنی است که می داند زن بودن یعنی چه، زنی است که می داند چگونه زن بودن خود ر ا به کامل ترین و غنی ترین صور ت بیان کند، زنی که به عنوان یک زن مسئولیت خود ر ا با موفقیت انجام می دهد. سلیمان توصیف خود را با یک سئوال شروع می کند: ‌” زن صالحه را کیست که پیدا تواند نمود؟ ” ( آیه ۱۰ ) و این خود می رساند که چنین زنی کمیاب است. از آ نجا که این افتخار نصیب من شد تا سی سال از زندگی خود را با زنی که به سئوال سلیمان پاسخ داد سپری کنم ، هر بار که این قسمت را می خوانم نمی توانم از سرازیر شدن اشک از چشمانم جلوگیری کنم.
برر سی تمام جزئیات تصویری که سلیمان ترسیم کرده ، از محدوده این کتاب خارج است. اما می خواهم به حقیقت ساده ای که در این تصویر بسیار مهم نهفته است ، اشار ه کنم و آن این است که ابتدا، وسط و انتهای این تصویر همگی بر شوهر آ ن زن متمرکز است. به عبارت دیگر هدف والایی که در ور ای انجام وظایف یک زن صالحه مد نظر است ، شوهر اوست و هر کار دیگری ر ا که او جدا از این هدف انجام دهد از ارزش کمتری برخوردار است. یک زن باید انجام وظایف خود ر ا به عنوان یک همسر، اینگونه بسنجد. او اکنون دیگر برای خود زندگی نمی کند. زندگی او در زندگی شوهرش تداوم می یابد و او موفقیت خود را در او می بیند و از موفقیتهای شوهرش بیشتر شاد می شود تا موفقیتهای خودش.
به اولین عبار ت در مورد این زن صالحه در آیه ۱۱ توجه کنید: ‌” دل شوهرش بر او اعتماد دارد و محتاج نخواهد بود.” شوهر او مجبور نیست که دنیا ر ا زیر پا بگذارد تا میلیونر شده و بتواند قابلیتهای خود ر ا ثابت کند. چرا که تایید همسرش برای او کافیست. امروزه مردهای زیادی هستند که برای موفقیت در کار تجارت و یا هر زمینه دیگری بی وقفه تلاش می کنند فقط به خاطر اینکه می خواهند قابلیتهای خودشان را ثابت کنند. معمولآ، مشکل اصلی آ نها، این است که آ نها هیچوقت آ ن اطمینانی را که از تآیید شدن در خانواده شان ناشی می شود ندارند یعنی تا ییدی که نخست از والدین و بعدآ همسران خود می باید تحصیل می نمودند در نتیجه، سعی می کنند با تلاشهای بسیار در زندگی تایید اطرافیان را بدست آورده و خود را ثابت کنند. اما مردی که زن خوبی دارد، به تایید دیگران نیازی ندارد. تاثید همسرش برای او کافی است. ممکن است دیگران او را به درستی درک نکنند و حتی به او خیانت کنند اما او می داند که کسی را دارد که می تواند کاملآ به او تکیه کند و او، همسر وی است. همسری این چنین بودن، بزرگترین وظیفه یک زن است.
اعتماد شوهر این ‌” زن صالحه ” بر اساس یک واقعیت ساده اما حیاتی قرار دارد و آ ن این است که ‌” او برایش تمامی روزهای عمر خود خوبی خواهد کرد و نه بدی.” در مدت سی سال زندگی مشترک خود با همسرم لیدیا، من این اعتماد کامل را به او داشتم. او هرگز به من بدی نکرد. اگرچه گاهی با نظر من مخالف بود و حتی به من تذکر می داد. گاهی اوقات با هم بحث می کردیم و نظریات متفاوتی داشتیم. اما همیشه می دانستم که با او و در چه موقعیتی قرار دارم. او همواره صد در صد با من موافق بود و بدون حمایتها او، هرگز نمی توانستم آ ن چیزی باشم که الان هستم.
حال اجازه دهید با هم آ یه ۲۳ را که بخش اصلی این توصیف است ، بررسی کنیم: ‌” شوهرش در دربارها معروف می باشد و در میان مشایخ ولایت می نشیند.” بار دیگر، کانون توجه معطوف شوهر اوست. او یکی از بزرگان شناخته شده قوم خویش است که در دربار که مکان جلال و اقتدار است ، می نشیند. زبانی که سلیمان به آن صحبت می کند بسیار رسا و روشن است. او می گوید: ‌” شوهرش………. مشهور می باشد. ” به عبارت دیگر، او به خاطر وجود زنی مشهور است و بدون حمایت او نمی توانست به آن مقام بالا برسد. این اصل در بسیاری موارد وقتی مردی موفق، مطمئن و محترم را می بینیم، مصداق پیدا می کند. بخش بزرگی از آنچه را که در او می بینیم، در واقع موفقیت همسر اوست.
سپس در آ یات ٢٨ و ٢٩ توصیف سلیمان از زن صالحه با تمرکز بر خانواده او- ابتدا فرزندانش و سپس شوهر او به اتمام می رسد:
‌” پسرانش برخاسته او را خوشحال می گویند و شوهرش نیز او را می ستاید. دختران بسیار اعمال صالحه نمودند اما تو بر جمیع ایشان برتری داری. ” ( امثال ۲۸ : ۲۹ – ۳۱ )
به این ترتیب توصیف سلیمان از ‌” زن صالحه ” که یک زن واقعآ موفق است، با شوهر او شروع می شود، با او ادامه می یابد و با او نیز به پایان می رسد. این بزرگترین مسئولیت اوست و هر مسئولیت دیگری از نظر اهمیت در رتبه بعدی قرار می گیرد.
اما شوهر این زن، به نوبه خود چه پاداشی باید به او بدهد؟ ” او را می ستاید. ” چقدر این موضوع مهم است. ای شوهران ، اگر شما زنی با این خصوصیات دارید، بدانید که هر مقدار هم به او حقوق بدهید باز هم برای او کم است. شما با هیچ چیزی جز ستایش و تحسین او نمی توانید حق او را به جا یباورید. حتی می توانید در این خصوص زیاده روی کنید زیرا هرچه بیشتر او را تحسین کنید بیشتر جواب می گیرید. پس تا می توانید همسر خود را تحسین کنید. به او بگویید که چقدر برایتان عزیز است و اینکه چقدر غذاهایش خوشمزه هستند. به او بگویید وقتی خانه را تمیز و مرتب می بینید چقدر لذت می برید و اینکه او چقدر زیبا به نظر می رسد. به او بگویید که چقدر دوستش دارید و اینکار را با حوصله انجام دهید. انجام این کار واقعآ سرمایه گذاری خوبی است زیرا چندین برابر آ نچه را که صرف کرده اید دریافت خواهید کرد.
همانطور که قبلآ گفتم ، خود من شخصآ وقتی به سی سال زندگی مشترک خود با لیدیا نگاه می کنم، می بینم که ازدواجی موفق و توام با خوشبختی داشتم. شاید فقط در یک مورد احساس پشیمانی می کنم و آ ن اینکه چرا به اندازه کافی به او نگفتم که چقدر دوستش داشتم. من دوستش داشتم و او هم این را می دانست. اما این را به قدر کافی به او نگفتم. اگر می شد که یکبار دیگر به آن دوران باز گردم، ده برابر آ ن زمان به او می گفتم که دوستش دارم.
اجازه دهید باز هم به موضوع وظیفه زن برگردیم. یک زن چگونه می تواند چنین وظیفه موفقیت آمیزی را در قبال شوهر خود انجام دهد؟ به نظر من، او دو مسئولیت اصلی دارد که در ارتباط تنگاتنگ با هم هستند. اول اینکه او باید شوهر خود را حمایت کند و دوم اینکه او باید وی را تشویق نماید. پولس رسول در اول قرنتیان ۳ : ۱۱  به ما می گوید که سر زن مرد ( شوهر او ) است. در بدن جسمانی، مسئولیت نهایی تصمیم گیری و فرماندهی بر عهده سر است. با این وجود، سر نمی تواند خود را نگه دارد. حفظ سر در جای خود بر عهده بدن است. سر، بدون حمایت بقیه بدن و خصوصآ گردن نمی تواند به تنهایی وظیفه خود را انجام دهد.
همین مسئله در ازدواج نیز مصداق دارد. شوهر، همانند سر، وظیفه تصمیم گیری نهایی و اداره زندگی را بر عهده دارد. اما نمی تواند این کار را به تنهایی انجام دهد. او به بدن نیاز دارد تا او را حمایت کند. در واقع مسئولیت زن به نوعی شبیه کاری است که گردن انجام می دهد. او نزدیکترین شخص به شوهرش است و شوهرش می تواند همیشه به حمایت او اعتماد کند. اگر او نتواند از شوهرش حمایت کند، به هیچ طریق دیگر نمی تواند وظیفه خود را آنطور که باید انجام دهد. همانگونه که در بدن هیچ عضوی نمی تواند جای گردن ر ا برای حفظ سر بگیرد، همچنین هیچکس دیگری نمی تواند پشتیبانی ای ر ا که همسری از شوهرش می کند، بجا  آورد.
دومین وظیفه اصلی زن، تشویق شوهر است. یک مرد باید بتواند همیشه از همسرش انتظار تشویق داشته باشد. خصوصآ زمانی که در حداقل شایستگی برای تشویق است. اگر لیدیا مرا فقط در زمانی که سزاوار تشویق بودم، تشویق می کرد، تشویق او آ ن چیزی نبود که مورد نیازم بود. من بیشترین تشویق را زمانی نیاز داشتم که تقریبآ اصلآ سزاوارش نبودم. من نیاز داشتم دقیقآ زمانی که هیچ کس مرا باور نداشت کسی به من ایمان داشته باشد. در آ ن موقع، به موعظه احتیاجی نداشتم و یک مشاور نمی خواستم. بلکه کسی را می خواستم که به من اعتماد کند. تشویق کردن شوهر برای یک زن کار آ سانی نیست مخصوصآ در فشام های زندگی. معمولآ سرزنش کردن و انتقاد نمودن از شوهر در این اوقات آسانتر است. در حقیقت ، تشویق کردن ، خدمتی است که می باید تقویت شود. به نظر من ، یک زن اگر راه خوب تشویق کردن را بداند، می تواند ازدواج بد و شوهر ناموافق خود را به ازدواجی خوب و شوهری موفق تبدیل کند. اما لازمه این کار انکام نفس است. تا وقتی که ما به خودمان توجه می کنیم، نمی توانیم دیگران را تشویق کنیم. اگر شما و شوهرتان احساس دلزدگی می کنید، چار ه چیست؟ اینکه به او بگویید چقدر از دست او ناراحت هستید یا اینکه او را تشویق کنید؟ اما همین تشویق ، اصل مهم عهد ازدواج است. شما دیگر برای خود زندگی نمی کنید.
این مطلب ما را به نقطه شروع بحثمان یعنی تعهد به اجرای عهد برمی گرداند. تنها این اصل است که به زن و شوهر آ ن فیض و قدرتی را می دهد که برای داشتن یک ازدواج موفق به آن نیاز دارند. برای نیل به این هدف ( داشتن ازدواج موفق )، پندهای نیکو و یا مجموعه ای از قوانین خاص به تنهایی کافی نیستند. امروزه ، کتابهای خوب زیادی وجود دارند که حاوی مشاوره ها و دستورالعملهای لازم جهت داشتن یک ازدواج موفق آنهم از دیدگاه مسیحیت هستند. اما به عنوان آ خرین راه حل باید گفت که ازدواج مسیحی بدون فیض فوق العاده خدا به نتیجه نخواهد رسید و این فیض تنها در صورتی نصیب آنها می شود که زن و شوهر خود را در تعهد به اجرای عهد به خدا و یکدیگر تسلیم کنند.

وظایف شوهرنسبت همسر خود از دیدکاه مسیحیت



اما یک شوهر در چه زمینه هایی می باید پیش قدم شود؟ عهد جدید شش مورد از این وظایف را بر می شمارد.
زن خود را محبت کند
این موضوع یک پیشنهاد یا توصیه نیست بلکه دستوری است که در افسسیان ۵ : ۲۵ به وضوح بیان شده است: ‌” ای شوهران، زنان خود را محنت نمایید . . . ” به زبان ساده تر اینکه: اگر همسر خود را دوست نداشته باشید، در واقع از کلام خدا سرپیچی کرده اید. درست همین آیه در ادامه به شما می گوید که چطور او را دوست داشته باشید: ‌” . . . چنانکه مسیح هم کلیسا را محبت نمود و خویشتن را برای آن داد.” توجه داشته باشید که این نوع محبت گیرنده نیست بلکه دهنده است دهنده جان خود برای دیگری. این شوهر است که باید پیش قدم شود و جان خود را در راه همسرش و به خاطر وی بدهد. خیلی ها در فرهنگ معاصر ما، فکر می کنند که عشق چیزی کاملاً احساسی است. چنین تصویری از عشق کامل نیست. عشق خالص در اثر عملی ارادی ابراز می شود. داود نبی در مزمور ۱۸ : ۱ می گوید: ‌” ای خداوند، ای قوت من، تو را محبت می نمایم.” داود در آن مقطع تصمیم گرفت که به خدا عشق بورزد. عشق وی نسبت به خدا در اثر عمل ارادی او صورت گرفت.
علاوه بر این، کلمه ای که داود در اینجا برای محبت به کار می برد با واژه عبری ای که می توان آن را ‌” روده ها ” یا ‌” رحم ” ترجمه کرد، مرتبط است. این کلمه همان چیزی است که ما در صحبتهای امروزی خود ‌” احساس قند در دل آب شدن ” می نامیم. آن محبت هر دوی اراده و احساسات داود را شامل می شد. این همان نوع محبتی است که یک شوهر می باید نسبت به همسرش داشته باشد.
در دوران کتاب مقدس، اکثر ازدواجها از قبل ترتیب داده می شوند. اینکه با چه کسی ازدواج کند، تصمیمی بود که توسط والدین گرفته می شد. هنوز هم امروزه در قسمتهای زیادی از جهان وضح به همین منوال است. با این وجود، این واقعیت که ازدواج از قبل ترتیب داده می شد، به آ ن معنی نبود که بین زن و شوهر محبتی گرم وعمیق وجود نداشت. در حقیقت، میزان موفقیت ازدواج از پیش ترتیب داده شده نسبت به غرب به اصطلاح آزادی که میزان طلاق در آن گاهی به مرز ۵٠ % می رسد، بالاتر است. البته من قصد ندارم که با بیان این مطلب از ازدواجهای از قبل ترتیب داده شده طرفداری کنم. آنچه می خواهم بگویم این است که موفقیت در ازدواج تماماً به چگونه ازدواج کردن بستگی ندارد، بلکه به این امر که زن و شوهر پس از ازدواج نسبت به هم چگونه رفتار می کنند. اگر هر دو در انجام وظایف مربوط به خود همانطور که کتاب مقدس مشخص کرده، امین باشند، ازدواج موفقی خواهند داشت و محبت خالصی بین آنها برقرار خواهد شد.
 شنونده حرفهای همسر خود باشد.
شوهر باید همیشه اجازه دهد که همسرش آزادانه فکرهای خود را یبان کند و نسبت به هر آنچه او فکر کرده یا احساس می نماید، حتی در زمانی که او فکر خود را به زبان نمی آورد، حساس باشد. احساسات ناگفته او اغلب عمیق ترین احساسات وی و جزو مواردی هستند که شوهر می باید بیش از بقیه موارد نسبت به آنها واقف باشد. شاید شکست ارتباطی زن و شوهر شایع ترین عامل شکست در ازدواجها است.
شوهر همچنین باید به یاد داشته باشد که همسرش حکمت ویژه خاص خود را دارد که اغلب ‌ ” شم ” نامیده می شود. ممکن است او با طی مراحل دشواری از فکر و  عقل به یک نتیجه ای برسد اما وقتی این موضوع را با همسرش در میان می گذارد، با کمال تعجب می شنود که او می گوید: ‌« من در تمام این مدت ازموضوع خبر داشتم
 تصمیم بگیرد.
وقتی رابطه ای باز و آمیخته با احترام بین زن و شوهر برقرار باشد، آن دو به مرحله ای می رسند که باید تصمیمی عملی بگیرند. در این قسمت، اتخاذ تصمیم نهایی بر عهده شوهر قرار دارد. در بسیاری از موارد، اگر رابطه خوبی بین زن و شوهر وجود داشته باشد، زن خوشحال می شود که شوهرش این مسئولیت را بر عهده بگیرد.
اقدام به کار
عموماً این اقدام به عنوان نتیجه منطقی تصمیمی که ذکر آن رفت، صورت می گیرد، اما طیبعتاً شخصی که مسئولیت انجام قسمتهای عملی یک تصمیم را بر عهده دارد، شوهر است.
ممکن است شوهر وظایف روزمره زیادی را به همسرش بسپارد اما باید مراقب باشد که مقدار قابل قبولی از مسئولیتهای مشترک خود را به عنوان مرد بر عهده بگیرد، بخصوص اگر آنها پدر و مادر باشند و بخشی از تقسیم کار می تواند بر اساس عطای روحانی ای باشد که آ ن دو دارند. علاوه بر این، زن باید بتواند در موارد رویارویی با بحرانی که از عهده اش بر نمی آ ید روی شوهر خود به عنوان کسی که از وی پشتیبانی می نماید، حساب کند.
 ناز و نوازش
کلمه ای که در این قسمت باید رفتار هر شوهری را در قبال همسرش توصیف کند عبارتست از: ‌” مخصوص “. هر شوهری باید به خود بگوید که همسر من مخصوص است. هیچ کس دیگری مثل او نیست. به همین دلیل او باید با همسر خود طوری رفتار کند که با هیچ زن دیگری آنگونه رفتار ندارد. این موضوع فقط منحصر به رابطه جنسی آنها نیست بلکه باید شامل طرز فکر او نسبت به همسرش و طرز صحبت کردن او راجع به وی و نحوه رفتارش با او نیز باشد در افسسیان ۵ : ٢٨ – ٢٩ پولس می گوید که مرد می باید به طور خاصی همسر خود را دوست داشته باشد و به وی توجه کند.
‌ به همین طور باید مردان، زنان خویش را مثل بدن خود محبت نمایند، زیرا هر که زوجه خود را محبت نماید، خویشتن را محبت می نماید. زیرا هیچکس هرگز جسم خود را دشمن نداشته است بلکه آن را تریبت و نوازش می کند چنانکه خداوند نیز کلیسا را.
دو کلمه ‌” ناز ” و ‌ ” نوازش “، رفتاری حاکی از توجه صمیمانه را می رساند که توجه به مواردی را که بسیار ناچیز به نظر می رسند نیز شامل می گردد. شوهر می باید به سلامتی همسر خود، ظاهر او، طرز آرایش موهایش و عطری که وی استفاده می کند، توجه نماید. هر چیزی که به زن مربوط می شود می باید مورد توجه شوهر او قرار بگیرد. وی باید همیشه این اطمینان را داشته باشد که از نظر شوهر خود، مهمترین شخص در دنیا است.ای شوهران، اجازه دهید به شما اطمینان دهم که اگر به این طریق در مورد همسران خود بکارید، حصاد فراوانی درو خواهید کرد!
 تحسین کنید
آخرین قسمت باب آخر کتاب امثال سلیمان شخصیت همسر ‌” پرهیزکار ” یا عالی را توصیف می کند و او را می ستاید.
در این قسمت به کارهای بسیاری که او انجام می دهد اشاره می شود و سپس با سخنان تحسین آمیز خاتمه می یابد:
‌« پسرانش برخاسته او را خوشحال می گویند و شوهرش نیز او را می ستاید. دختران بسیار اعمال صالحه نمودند اما تو بر جمیح ایشان برتری داری. ”
امثال ۳۱ : ۲۸ – ۲۹ )
بعضی از شوهران در استفاده از سخنان تحسین آمیز خساست به خرج می دهند. این کار درستی نیست! اگر آنها بدانند که یک زن چقدر مشتاق است ستوده شود و اینکه در پاسخ به تحسین او چه می کند، شگفت زده خواهند شد. ستودن همسرتان یکی از بهترین سرمایه گذاری هایی است که می توانید بکنید.
اگر مردی، همسری وفادار و متعهد دارد، او به هیچ طریقی نمی تواند ارزش وی را با پول بسنجد. درست همانطور که سلیمان در این قسمت می گوید: ‌” زن صالحه را کیست که پیدا تواند کرد قیمت او از لعلها گرانتر است. ” کمترین کاری که یک شوهر می تواند انجام دهد این است که همسر خود را با کلماتی حاکی از تحسین خالصانه بستاید.

ثمرۀ حقیقت



انسانیت کهنه ما در مسیح مرده است تا انسان جدیدی در ما زاده شود
بیاید کمی کاملتر به مبادله ای که برای انسان کهنه و انسان جدید رخ داد نگاه کنیم. انسانیت کهنه ثمرۀ دروغ های شیطان است. آن انسانیت محصول فریب است. طبیعت کامل او فریب و فساد است. او ثمرۀ مار است. در او به همان حد ناراستی هست که در مار وجود داشت. هیچ حقیقتی در او وجود ندارد. او تا عمق وجودش پر از ناراستی است. هر چه او بیشتر سعی می کند صاف و صحیح باشد بیشتر در او کجی و ناراستی یافت می شود. اما راه حل چیست ؟ انسانیت کهنه مصلوب شد تا انسانیت نو آشکار شود. افسسیان ۲۲:۴ ما را هدایت می کند تا انسانیت کهنه را از تن در آوریم و سپس آیه ای ۲۴ ما را تشویق می کند که انسان تازه را در بر کنیم. این مبادله ای است که صورت می گیرد. جامه های کهنه از تن در آورده شده و جامه های نو بر تن می شوند ( افسسیان ۲۴:۴ ) که آفریده شده تا در پارسایی و قدوسیت حقیقی شبیه خدا باشد. مایلم آیه را این طور بازگو نماییم ” انسانیت که همانند خدا در قدوسیت حقیقی و پارسایی آفریده شده است
انسانیت تازه ثمرۀ حقیقت کلام خداوند دربارۀ عیسی مسیح است. حقیقتی که از طریق ایمان توسط قلب هایمان درک می شود و باعث آشکار شدن انسانیت تازه می شود. انسانیتی که با خود پارسایی و قدوسیت به همراه دارد. انسان تازه بر طبق استاندارد های خداوند خلق شده است و هدف آن پارسایی و قدوسیت است که هر دوی آنها ثمرۀ حقیقت هستند
عیسی جان برای مبادله ای که بر صلیب صورت گرفت تو را شکر می کنم. اعلام می کنم که انسانیت کهنه با مسیح بر صلیب مصلوب شد تا انسان تازه در من آشکار شود. من این حقیقت را در قلب خود با ایمان می پذیرم که انسانیت کهنه در مسیح مرد تا 
انسان تازه بتواند در من زاده شود. آمین

بذرهای فساد ناپذیر


انسانیت کهنه ما در مسیح مرده است تا انسان جدیدی در ما زاده شود
” آنکه از خدا مولود شده گناه نمی کند زیرا سرشت خدا ( در اصل یونانی بذر خدا ) در او می ماند پس او نمی تواند در گناه زندگی کند چرا که از خدا مولود شده است . ” ( اول یوحنا ۳ : ۹
آیا این آیه به ما می گوید که ایماندار تولد تازه یافته گناه نمی کند؟ اگر این طور باشد بسیاری از ما از لیست ایمانداران حذف خواهیم شد. من نیز جزء آنها خواهم بود. آیا کسی از ما وجود دارد که از خداوند مولود شده باشد و دربارۀ او این شهادت باشد که او گناه نمی کند؟ من باور نمی کنم که چنین فردی وجود داشته باشد. پس معنایی این آیه چیست؟ درک من این است که که این آیه دربارۀ طبیعت تازه ای که در ما متولد شده سخن می گوید. این طبیعتی است که نمی تواند گناه بکند. این همان طبیعت عیسی است. این انسان تازه است. دانستن این موضوع مهم است زیرا تنها زمانی که این دیدگاه را در خود پرورش داده و تسلیم او می شویم می توانیم در زندگی پیروز شویم. در اول یوحنا ۴:۵ کلام خدا چنین می گوید
” زیرا هر کس خدا مولود شده است بر دنیا غلبه می یابد
دقت کنید که یوحنا تاکید می کند ” هر آنکه “. این درک من از این آیه است. طبیعت تازه . انسانیت تازه . این طبیعت تازه نمی تواند گناه کند و فساد ناپذیر است. آیا می دانید چرا این طبیعت فساد ناپذیر است ؟ زیرا بذر انسان تازه را خداوند می کارد و آن بذر چیست؟ جواب را در اول پطرس ۱ : ۲۳ می یابیم .” زیرا تولد تازه یافته اید نه از تخم فانی بلکه غیر فانی یعنی کلام خدا که زنده و باقی است. ” ماهیت تخم کلام خداوند چیست ؟ این است که این تخم فساد ناپذیر است و دقیقاً نقطۀ مقابل طبیعت کهنه قرار دارد که فانی و فاسد شدنی است. (در حقیقت هم اینک فاسد شده است
ای عیسی تو را به خاطر مبادله ای که بر صلیب انجام دادی شکر می کنم. اعلام می کنم که خلقت تازه ای در من ایجاد شده است. طبیعتی که نمی تواند گناه کند. طبیعت عیسی . من اعلام می کنم که انسانیت کهنه من در عیسی مرد تا انسانیت تازه در من زاده شود. 


تازه شدن در مسیح








انسانیت کهنه ما در مسیح مرده است تا انسان جدیدی در ما زاده شود
عیسی خداوند بود و جسم پوشید. زمانی که جسم عیسی بر صلیب سوراخ و پاره گشت پرده هیکل پاره شد. بعد از آن عیسی خود را در ایمانداران آشکار می سازد. او در ایمانداران ساکن است. اما هنوز در جسم خود نیز ساکن است. کتاب کولسیان جنبۀ دیگری از این حقیقت را برای ما روشن می کند. پولس دربارۀ انسانیت جدید که جایگاه ما در مسیح است چنین می گوید
” به یکدیگر دروغ نگویید زیرا آن انسان قدیم را با کارهایش از تن بدر آورده اید و انسان جدید را بر کرده اید که در معرفت حقیقی هر آن نو می شود تا به صورت آفرینندۀ خویش در آید . ” ( کولسیان ۳ : ۹ – ۱۰
ترجیح می دهم که این آیه را چنین بازگو نمایم ” انسانیتی که هر روز تازه می گردد .” تازه شدن برای من یک امری استمراری است که در زمان حال رخ می دهد. برای اینکه تازه شویم باید فرایندی را پشت سر بگذاریم. سپس به صورت تحت الفظی چنین می گوید : ” در معرفت حقیقی “. این معرفت تنها شامل شناخت منطقی عیسی نیست بلکه تسلیم کردن تمامی قسمت های زندگی مان به دستان اوست که باعث می شود تصویر او در ما شکل بگیرد. هدف نهایی فرایند تازه شدن این است که یک بار دیگر تصویر او در ما شکل بگیرد. باور دارم که این تفسیر کاملاً توجیه کننده است. بیاید این جمله را تکرار کنیم .” تازگی در شناخت خالق برای شکل گیری تصویر او در ما
به عبارت دیگر نهایت تحقق این هدف احیا شدن تصویری است که در زمان سقوط مخدوش شده بود. البته نهایت این هدف در زمان قیام ما محقق می شود زمانی که بدن فیزیکی انسان ها به شباهت بدن قیام کرده مسیح مبدل می شود
عیسی جان از تو به خاطر مبادله ای که بر صلیب انجام دادی متشکرم.اعلام می کنم که تصویر آنکه من را خلق نمود در من شکل می 

۱۳۹۷ مرداد ۳۰, سه‌شنبه

خداوند نور من است



خداوند نور من و نجات من است؛ از که بترسم؟ خداوند پناهگاه جان من است؛ از که هراسان شوم؟
مزمور 27:1

من خداوند هستم ...



خدای حقیقی خدایی است قدوس که همواره به قول خویش وفادار است؛ کاملاً قابل اطمینان و دوست‌داشتنی، خدای مَحبت و فیض، خدایی که به ذات خود قسم می‌خورد و قول خود را هرگز زیرپانمی‌گذارد. «من خداوند هستم، تغییر نمی‌کنم؛ از این روست که شما، ای فرزندان یعقوب هلاک نشده‌اید.»(ملاکی ۳: ۶)

رامین به تهران منتقل شده است


فوری 
رامین حسین‌پناهی ، زندانی سیاسی محکوم به اعدام،چند  روز گذشته، تحت تدابیر شدید امنیتی از زندان مرکزی سنندج خارج و به تهران منتقل شده است.

طی تماس تلفنی رامین با خانواده اش داشته و به آنها گفته که من را برای اجرای حکم اعدام به کرج زندان رجایی منتقل کرده اند و در چند روز آینده حکم را اجراء می کنند . دعا میکنم ومیطلبیم از خداوندکه در نام یگانه فرزندش حامی و پناه رامین ها باشد آمین .

شما را تنها نخواهم کذاشت ....


«شما را بی‌کس نمی‌گذارم؛ نزد شما می‌آیم. پس از اندک زمانی جهان دیگر مرا نخواهد دید، امّا شما خواهید دید، و چون من زنده‌ام، شما نیز خواهید زیست.
انجیل یوحنا ۱۴ : ۱۸-۱۹


کلیسا انعکاس جلال خداونداست


خدمتگزارانی هستند، که برای جلال نام عظیم و قدوس خدای پدر، عطر خوشبوی مسیح هستند، که برای هدف و نقشه الهی و پیشبرد ملکوت او در این دنیا در هر جا و مکانی که باشند، همواره با غیرتی وفادارانه زندگی ای مقدس و خدمتی مبارک دارند. 
کلام خدا در دوم قرنتیان ۲: ۱۴ تا ۱۷ چنین می گوید، اما خدا را شکر چون همواره ما را در پیروزی مسیح سه
یم می سازد و هر جایی که می رویم ما را بکار می برد تا مسیح را به مردم معرفی کنیم و پیغام انجیل را همچون عطری خوشبو در همه جا بیفشانیم و از آنجا که مسیح در زندگی ما حضور دارد ما برای خدا عطری خوشبو هستیم، عطری که بوی آن به مشام همه می رسد و چه گناهکار و چه نجات یافته، زیرا برای آنانی که در راه گناه گام بر می دارند و بسوی هلاکت می روند ما بوی هراس انگیز محکومیت و مرگ هستیم و اما برای آنانی که در طریق نجات گام بر می دارند، عطری هستیم که به همه چیز طراوت و تازگی حیات را می بخشد، اما چه کسی قابلیت و توانایی آن را دارد که به این صورت انجیل را موعظه کند، زیرا فقط کسانی می توانند مانند ما چنین خدمتی را بعهده بگیرند که درستکار و فرستاده خدا باشند و با قدرت مسیح و زیر نظر مستقیم خدا با هدایت روح قدوس خداوند سخن بگویند و ما جزو آن دسته نیستیم که با کلام خدا تجارت می کنند زیرا این قبیل افراد که تعدادشان هم کم نیست تنها هدفشان از اعلام پیغام انجیل این است که از این راه درآمد خوبی داشته باشند.

ای عزیزان دل خداوند و ای دوستان عزیزم و اینک دعای من این است، برای همگی ما که محبت خدای پدر و فیض خداوند مان عیسی مسیح و رفاقت روح القدس خداوند همواره با همگی ما باشد و بماند. 

۱۳۹۷ مرداد ۲۳, سه‌شنبه

فیض و محبت عظیمت، ای پدر جان پر کرد، قلبهایمان را.


وقتی که ما مسیح را به زندگی خود راه میدهیم، زندگی ما مسیر دیگری پیدا می کند و جریان زندگیمان، مثل گذشته نمی باشد، زیرا خدا در ما مجرایی از آب حیات زنده و زندگی ای تازه قرار می دهد، تا حیات جاودانی را ما در رابطه ای زنده و شخصی تجربه کنیم و سکونت روح قدوس خداوند در دلهای ما، هدف و مسیر تازه ای برای قدرت و هدایت ما در ما ایجاد می کند و همگی ما مجرای این آب زندۀ خدا هستیم پس آزادانه می توانیم در این مسیر به پیش رویم و خدای پدر را شکر گوییم و دعا کنیم تا روح قدوس خداوند ما را پر سازد با فیض و محبت و قدرت و قوت تا ما بیشتر به شباهت مسیح در آییم و دلهای ما هر روز و هر لحظه پر باشد با مسح حکمت و خدمت و هدایت او تا کار مسیح خداوند را در ما به پیش برد.
 محبت خدای پدر و فیض و سلامتی خداوند مان عیسی مسیح و قوت و رفاقت روح القدس خداوند با همگی شما عزیزان دل باشد و بماند.

یادآوری پولس رسول در مورد رسیاخیز عیسی مسیح


پولس در اول رساله رومیان در ابتدا یکی از دلایل بسیار مهم و ضروری رستاخیز عیسی از مردگان را به ما یاد آوری می کند که ایمان ما بر آن استوار و راسخ است و می گوید که عیسی به حسب جسم از نسل داود بود و او وارث تخت سلطنتی داود بود و همه وعده هایی بود که خدا به داود داده بود و اگر به یاد داشته باشید یکی از وعده ها به داود این بود که خدا کرسی سلطنت او را تا به ابد پایدار نگاه خواهد داشت که در.، دوم سموئیل ۷: ۱۳ پیشگویی شده بود و بدیهی است که اگر عیسی زنده نبود، این وعدۀ سلطنت در مورد اش صدق نمی کرد و حال آنکه خداوند ما زنده است و سلطنت او را زوالی نیست و تخت پادشاهی او جاودانه است
و سلیمان که پسر داود و تنی چند از پادشاهان دیگر یهودا بودند که ذره ای از معنای این کلم خدا را چشیده بودند، که در کلام خدا می گوید، من او را پدر خواهم بود، و او مرا پسر خواهد بود که در دوم سموئیل ۷: ۱۴ نیز بسیار واضح و شفاف پیشگویی شده بود ولی پیش از عیسی ، هیچ پادشاهی این وعده را به طور کامل تجربه نکرده بود، زیرا پیش از عیسی به سبب نا اطاعتی از خدا، طعم توبیخ و تأدیب او را همۀ پادشاهان چشیده بودند، حال آنکه عیسی هرگز نا اطاعتی نکرد و حتی با تمامی رنج و دردی که متحمل شد و حتی با مرگ و قیام خود نیز بر عهد خود با خدای پدر در وفاداری کاملا پا برجا ماند و بدین شکل ثابت نمود که به معنای واقعی کلمه زنده او حقیقتا پسر خداست.

اعتراف به درگاه عیسی مسیح



ای عزیزان دل ، زیرا چنین اندیشه و ایمانی از شناخت خدای و خداوند با مطالعه و باور داشتن از کلام زنده اوست که منشاء می گیرد و اگر در این حقیقت در روح و راستی ایمان داشته باشیم، تاثیرات و دگرگونی های عمیق در زندگیهایمان خواهیم داشت، زیرا هر که به این حقیقت ایمان دارد، می کوشد تا با تمامی فکر و جان و دل، پاک بماند هم از بوعد روحانی و هم جسمانی، زیرا که مسیح خداوند نیز پاک است و به دور از هر دروغ و ریا و نیرنگ، پس بیاییم
به تمامی اسارتها و ضعفها و بیماریها و گناهانمان در حضور خدای و خداوند مان عیسی اعتراف و توبه کنیم و زندگی ها یمان را با قدرت و قوت مسح روح قدوس خداوند از همین لحظه از هر دروغ و ریا و نیرنگ نسبت به همدیگر و دیگران پاک سازیم، زیرا نفس ما و این دنیای تاریک و شریر از ضعفها و اسارتهای ما استفاده می کنند و تمامی این دروغ ها و نیرنگهای ما را به باور ما تبدیل می کنند و این راه و این اندیشه مسیر هلاکت و مرگ است، پس بیاییم همواره در
اطاعت و پیروی از خدای و کلام زنده او که همان مسیح خداوند است، نسبت به او وفادار باشیم و اجازه ندهیم که فکر و جان و دلمان سخت شود.

🔥کلام خدا در عبرانیان ۳: ۶- ۷ - ۸ می فرماید؛ اما مسیح که فرزند امین خداست، مسئولیت کامل خانه خدا را به عهده دارد، و خانه خدا ما ایمانداران هستیم و خدا در وجود ما زندگی می کند، به شرطی که شهامت و شادی و اعتمادی را که در خداوند داریم را تا به آخر محکم نگاه داریم، و بدلیل همین برتری مسیح است که روح القدس به ما هشدار می دهد که امروز به او گوش فرا دهیم و با دقت صدای او را بشنویم، و نگذاریم دلهایمان مانند قوم بنی اسرائیل نسبت به او سخت شود، زیرا زمانی که خدا قوم اسرائیل را در بیابان امتحان می کرد، آنان بارها به محبت او پشت کرده و نا اطاعتی و شکایت می کردند.

پس اینک لطف و رحمت خدا همواره شامل حال همگی شما عزیزان دل خداوند عیسی باد

۱۳۹۷ مرداد ۲۰, شنبه

حکم قطعی نوکیش مسیحی زندانی “ابراهیم فیروزی” صادر شد

دادگاه تجدید نظر این زندانی عقیدتی ۲۵ دی ماه سال گذشته برگزار و حکم اولیه که پنج سال زندان بود بار دیگر تایید شد، این نوکیش مسیحی باید تا سال ۱۳۹۸ در زندان بماند.

به گزارش «محبت نیوز» مقامات قضایی جمهوری اسلامی اجازه‎ ندادند ابراهیم فیروزی، نوکیش مسیحی زندانی در زندان رجایی شهر کرج در ایام نوروز به مرخصی اعزام شود، این در حالیست که او حدود چهار سال است که در زندان به سر می‌برد و حتی یک روز هم به مرخصی نرفته است.
وضعیت روحی و جسمی این نوکیش مسیحی به علت عدم برخورداری از مرخصی درمانی ضعیف گزارش شده است، در عین حال او مادری پیر و مریضی دارد که یک سال است از بیماری سرطان رنج می‌برد و برادر کوچکتر ابراهیم مراقب اوست و چون تحت درمان قرار دارد شرایط جسمی خوبی ندارد که بتواند برای ملاقات فرزندش به رجایی شهر کرج مراجعه کند و مسئولان زندان بدون درک این شرایط حتی اجازه نمی‌دهد ابراهیم فیروزی برای ملاقات با مادر خود به مرخصی برود.
دادگاه تجدید نظر این زندانی عقیدتی ۲۵ دی ماه سال گذشته برگزار و حکم اولیه که پنج سال زندان بود بار دیگر تایید شد و او باید تا سال ۱۳۹۸ در زندان بماند.
از طرفی او پس از پایان مدت زندان باید برای دو سال نیز به شهرستان سرباز از محروم‌ترین مناطق استان سیستان و بلوچستان تبعید شود.
او در حال حاضر در کنار گروهی از زندانیان سیاسی در سالن ۱۲ بند ۴ زندانی و حتی دسترسی به تلفن برای او بسیار دشوار شده است.
منابع مطلع با اشاره به موارد بالا به «محبت نیوز» گفته‎اند حتی در صورت موافقت مسئولان زندان با مرخصی او تامین وثیقه برای خانواده‎ی فیروزی ممکن نیست.
اواخر تیرماه سال گذشته مادر ابراهیم فیروزی زمانی که فرزندش هنوز در زندان اوین بود در پیامی ویدیویی خطاب به مسئولان قوه قضائیه و با تاکید بر اینکه دلتنگ فرزند است و به خاطر شرایط جسمانی‌اش هرگز نتوانسته است به ملاقات فرزندش در زندان برود، از مسئولان جمهوری اسلامی استمداد کرده پسرش را آزاد کنند.
این فعال مسیحی پیش از این نیز در مورخ ۱۳۹۲/۴/۲۲ از سوی دادگاه انقلاب شهرستان رباط کریم به اتهام «تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی»، «راه اندازی و هدایت تشکل انحرافی بشارتی مسیحیت»، «ارتباط با عناصر ضد انقلاب خارج نشین و شبکه های ضد انقلاب خارجی» و راه اندازی سایت مسیحی، به یکسال حبس و دو سال تبعید به شهرستان سرباز واقع در استان سیستان و بلوچستان از استانهای محروم کشور محکوم شده بود.

سازمان عفو بین‌الملل خواستار آزادی فوری «عبدالفتاح سلطانی»شد

سازمان عفو بین‌الملل طی بیانیه‌ای خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط عبدالفتاح سلطانی و تمام مدافعان حقوق بشر شد.

به گزارش «محبت نیوز» سازمان عفو بین‌الملل طی بیانیه‌ای در واکنش به مرگ دختر عبدالفتاح سلطانی، وکیل و فعال حقوق بشر با اشاره به فعالیت‌های حقوق بشری که موجب شده این وکیل ۸ سال را به دور از خانواده در زندان سپری کند، خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط عبدالفتاح سلطانی و تمام مدافعان حقوق بشر شد.
به نقل از هرانا، در کیفرخواست صادره علیه عبدالفتاح سلطانی، مقامات قضایی ده‌ها نمونه از فعالیت‌های حقوق بشری این وکیل برجسته را به عنوان مصداق «اقدام علیه امنیت ملی» مطرح کردند. براى نمونه توجه شما را به ١٠ مورد از این “اقدامات ضد امنیتى” (بخوانید فعالیت هاى انسان دوستانه حقوق بشرى) که به خاطر آنها عبدالفتاح سلطانی ٨ سال گذشته را به دور از خانواده در زندان سپرى کرده است جلب مى‌کنیم:
ایجاد تشکل‌ غیرقانونی و ضد امنیتی کانون مدافعان حقوق بشر
مصاحبه با رسانه‌های ضد انقلاب و دشمنان خارجی
اقدام علیه نظام و به بهانه حقوق بشر
انجام عملیات روانی علیه نظام از قبیل انتشار بیانیه
مظلومیت نمایی برای اعضا فرقه بهاییت
اقدام به انتشار گزارش‌های حقوق بشری با آگاهی از آثار سوء سیاسی و امنیتی آن در سطح بین المللی و سوء استفاده دشمنان انقلاب
متهم ساختن دستگاه قضایی و القاء شایعه وجود اعتراف گیری با فشار و شکنجه در زندان‌ها
سیاه نمایی و ناامید کردن مردم از دستگاه قضایی
قبول پروندهای حقوق بشر و متهمین تندگرا آن هم به صورت رایگان
تبلیغات ضد اسلامی و نقض موازین اسلام از طریق محکوم کردن کلیه احکام اعدام و نفی تلویحی حکم قصاص و خشونت آمیز خواندن آن
عفو بین المل خواهان آزادى فورى و بدون قید و شرط عبدالفتاح سلطانى و تمام مدافعان حقوق بشر است.
روز یکشبه ۱۴ مردادماه نیز سعید دهقان وکیل مدافع عبدالفتاح سلطانی وکیل و فعال حقوق بشر در نامه‌ای به رییس جمهور با بیان اینکه دستگیری موکلش به دلیل برخوردهای سیاسی افرادی همچون سعید مرتضوی، بوده است از حسن روحانی خواست، قانون از جمله در رابطه با آزادی مشروط در مورد موکلش رعایت شود.
گفتنی است که عبدالفتاح سلطانی زندانی محبوس در زندان اوین، در پی درگذشت ناگهانی دخترش هما سلطانی که شب ۱۲ مرداد ماه ۱۳۹۷ در اثر ایست قلبی از دنیا رفته است، روز گذشته به مرخصی اعزام و جهت شرکت در مراسم فرزندش به منزل بازگشت.
هما سلطانی فرزند ۲۷ ساله دختر عبدالفتاح سلطانی، شب گذشته در اثر ایست قلبی درگذشت.
عبدالفتاح سلطانی که هفتمین سال حبس خود را در زندان اوین پشت سر می‌گذارد، به بیماری‌های مختلف از جمله «بیماری حاد کولیت عصبی و نوسان فشار خون» مبتلا شده است. از سوی دیگر، با درخواست آزادی مشروط وی مخالفت شده و علیرغم گذشت چندین سال، هنوز به درخواست اعاده دادرسی او توجهی نشده است.
سلطانی از وکلای مدافع حقوق بشر ۱۹ شهریورماه ۱۳۹۰ بازداشت شد و به دلیل پذیرفتن جایزه حقوق بشر نورنبرگ آلمان، مصاحبه با رسانه‌ها درباره پرونده موکلانش و مشارکت در تاسیس کانون مدافعان حقوق بشر به ۱۸ سال حبس تعزیری و ۲۰ سال محرومیت از وکالت محکوم شد که این حکم در دادگاه تجدید نظر به ۱۳سال حبس تقلیل یافت سپس با اعمال قانون تجمیع جرائم و اعمال ماده ۱۳۴ حکم ۱۳ سال حبس تعزیری وی به ۱۰ سال کاهش یافت. همچنین محرومیت وی از وکالت نیز به دو سال کاهش یافته است.
وی در طی دوران حبس به دلیل شرایط نامناسب زندان، سوء تغذیه و عدم دسترسی به آب شرب مناسب دچار شکستگی دندان و کم خونی، فشارهای عصبی و بیماری حاد کولیت عصبی و نوسان فشار خون شده است.

صدور حکم زندان برای “پیام خرامان” دیگرنوکیش مسیحی در بوشهر


وی در این باره می گوید:”از بازجویی‎ها پیدا بود آن‎ها به دنبال آن بودند تا متهم به ارتباط با خارج از کشور به خصوص آمریکا، انگلیس و اسراییل اعتراف کند.

به گزارش «محبت نیوز» نوکیش مسیحی «پیام خرامان» به اتهام تبلیغ علیه نظام به نفع مسیحیت صهیونیستی از طریق راه‎اندازی محفل‎های خانگی، بشارت و دعوت افراد به مسیحیت و گرایش به سرزمین مسیحیت به یک سال حبس تعزیزی محکوم شده است.
این نوکیش مسیحی در بین ۱۲ شهروندی بود که در (۱۸ فروردین سال ۱۳۹۴) در بوشهر بازداشت شدند.
این ۱۲ تن با اتهامات مشابه و رسیدگی به پرونده آن‌ها تا اوایل اردیبهشت سال ۱۳۹۷ ادامه داشت و در این فاصله به قید وثیقه آزاد شدند.
طی حکمی که دادگاه انقلاب اسلامی بوشهر به ریاست قاضی “عباس عسگری” صادر شده “پیام خرامان” و ۱۱ نفر دیگر از جمله «شاپور جوزی» و همسرش «پرستو ظریف طاش» به یک سال حبس تعزیری محکوم شده‌اند و حکم ۳۰ خرداد ۱۳۹۷ به آنان ابلاغ شده است.
نوکیش مسیحی “پیام خرامان” در مورد جزییات این پرونده به «محبت نیوز» می‎گوید: «۱۸ فروردین سال ۹۴ حدود ساعت ۸ الی ۸:۳۰ صبح سه مامور امنیتی لباس شخصی به درب منزل مراجعه کردند و با ارائه حکم وارد منزل شدند و حدود ۲ ساعت نقطه به نقطه خانه را زیر و رو کردند و پس از تفتیش از تلفن همراه تا کیس کامپیوتر و فلش‌ها و سی دی‎ها گرفته تا کتاب و جزوات و حتی آلبوم خصوصی و دفتر حساب و کتاب مغازه را با خود بردند و من را هم به اداره اطلاعات بوشهر حوالی خیابان بیسیم بردند، از همان ساعات اولیه ورود به زندان بازجویی از من را آغاز کردند و تا غروب همانروز ادامه داشت.»
یکی از عبارات مطرح شده در حکم این ۱۲ نوکیش مسیحی «گرایش به سرزمین مسیحیت» است که کمتر سابقه دارد. “پیام خرامان” در این باره می‎گوید: “از بازجویی‎ها پیدا بود آن‎ها به دنبال آن بودند تا متهم به ارتباط با خارج از کشور به خصوص آمریکا، انگلیس و اسراییل اعتراف کند و این عبارت نیز از همین جا نشات گرفته است.
پیام در ادامه افزود: «فشار و اذیت و آزار نیروهای امنیتی به من از اوایل سال ۱۳۹۱ شروع شد و اداره اماکن بوشهر بارها احضارم کرد و در مورد تبلیغ مسیحیت و ارتباطم با بیرون از کشور بازجویی می‎شدم و همیشه تاکید می‌کردم من خودم  به مسیحیت ایمان دارم و مسیحیت را تبلیغ نمی‎کنم.‎ چون در بوشهر مغازه بوتیک داشتم، تعدادی از خانواده‎های افسران اداره اماکن بنده را می‎شناختند و خبر دادند که پرونده‎ام سنگین شده و اداره اطلاعات آن را دست گرفته است، اما گمان می‎کردم فقط برای تهدید است اما متاسفانه یکی دو سال بعد موضوع جدی شد.»
“منصور برجی”، مدیر سازمان ماده۱۸ اتهامات انتسابی به این نوکیشان مسیحی و روند رسیدگی قضایی به پرونده آنها را «مصداق تفتیش عقیده و نقض صریح آزادی دین و عقیده» دانسته و افزود: «نهادهای امنیتی با پیروی از یک سیاست ناکارمد در سال‌های گذشته ضمن اعمال فشارهای غیرقانونی و طرح اتهامات واهی از طریق دادگاه‌های انقلاب، در پوششی به ظاهر قانونی سعی در حذف مسیحیت فارسی زبان داشته‌اند.»
در شرایطی که فساد، دزدی و اختلاس مسئولان رده بالای حکومتی و بستگان آن‎ها بزرگ‌ترین معضل کشور است و به دستگاه‎های قضایی که خود آلوده به فساد از توان برخورد با آن‎ها را ندارد، اذیت و آزار اقلیت‎های دینی به خصوص مسیحیان برای دستگاه‎های امنیتی جمهوری اسلامی رسالت شده است. بسیاری از ایرانی‌های مسیحی در دو دهه‎ گذشته ترجیح داده‎اند خانه و کاشانه خود را رها کنند و از ایران خارج شوند تا گرفتار امنیتی‎ها و قضایی‌ها نشوند.

جلال بر نامت خدای زنده عیسی مسیح





زیرا ایمان باعث شد كه همهٔ شما در اتّحاد با مسیح عیسی فرزندان خدا باشید. شما كه در اتّحاد با مسیح تعمید گرفتید، هم‌فكر او شده‌اید. پس دیگر هیچ تفاوتی میان یهودی و غیر یهودی، برده و آزاد، مرد و زن وجود ندارد، زیرا همهٔ شما در اتّحاد با عیسی مسیح یک هستید و اگر متعلّق به مسیح هستید، فرزند ابراهیم و مطابق وعدهٔ خدا، وارث او هستید.
غلاطیان 3 : 26‭-29