۱۳۹۶ دی ۳, یکشنبه

پیام کریسمس


پیام کریسمس:رنج و درد خدا برای نجات انسان
عید میلاد مسیح، یا کریسمس به انگلیسی، و نوئل به زبان فرانسه، فرامی‌رسد. پس مناسب است تأملی بر مفهوم این عید داشته باشیم.
چند روز پیش، در محفلی روحانی، خانم جوانی از من پرسید که چرا خدا اجازه می‌دهد بشر دچار این همه مصیبت باشد. چرا در بعضی نقاط جهان، بلایای طبیعی رخ می‌دهد و هزاران نفر کشته یا بی‌خانمان می‌شوند؟ چرا خدا اجازه می‌دهد در بعضی کشورها، کودکان از گرسنگی و سوء تغذیه رنج ببرند؟ در پاسخ، برای او توضیح دادم که ما در دنیایی سقوط‌کرده زندگی می‌کنیم. گناه آدم و حوا، یک نافرمانی کوچک نبود، بلکه فاجعه‌ای بزرگ بود. ایشان می‌خواستند مانند خدا، دانای کل شوند. ایشان علیه خدا طغیان کردند و به جبهۀ دشمن، یعنی شیطان پیوستند. به همین جهت، از نظر روحانی مردند و این مرگ روحانی گریبانگیر تمام نسلشان گردید و تا به امروز نیز گریبانگیر بشر است. همچنین، خدا به‌سبب این طغیانِ فاجعه‌آمیز، زمین را لعنت کرد. دنیایی که ما در آن زندگی می‌کنیم، دیگر از هیچ نظر، آن دنیایی نیست که خدا خلق کرده بود، دنیایی که از هر جهت نیکو بود. همۀ این مصائب از این امر ناشی می‌شود.
اما این خانم، در مقابل پاسخ من، سؤال ديگری مطرح کرد. پرسید: «مگر خدا قادر مطلق نیست؟ پس چرا مانع نشد که آدم و حوا این‌گونه طغیان کنند و ما امروز دچار این‌همه مصیبت شویم و رنج بکشیم؟». گوئيا اين خانم به اين واقعيت توجه نداشت که خدا انسان را با ارادۀ آزاد آفريد و انسان با اراده و ميل خودش نسبت به خدا گناه کرد، و البته گناه آدم و حوا نتايج بدی را نيز بههمراه داشت. اما آنچه خدا برای انسانِ گناهکار انجام داد اين بود که او ابتدا وعدۀ ظهور نجاتدهنده را به آدم و حوا داد و بعد در زمانی که مناسب دانست خودش به جهان آمد و در رنج ما شریک شد!
پیام کریسمس همین است: ما خدایی داریم که در رنج بشر شریک شد! خدای ما، خدایی نیست که آن بالا نشسته باشد و فقط نظاره‌گر مصائب بشری و رنجهای او باشد. او از طریق پسرش، عیسی مسیح، وارد جهان گردید و همچون انسان زیست، همچون انسان رنج برد، و همراه ما اشک ریخت. این است پیام کریسمس. این است پیامی که عید میلاد مسیح دارد.
مردم، در اکثر نقاط جهان، کریسمس را جشن می‌گیرند، بی‌آنکه بدانند در چنین روزی چه اتفاقی افتاد. اما مسیحیانِ معتقد می‌دانند که این روز را به مناسبت میلاد مسیح جشن می‌گیرند. این روز یادآورِ گام نهادن پسر خدا در جهان خاکی است. یادآور این است که «خدا جهان را آنقدر محبت کرد که پسر یگانۀ خود را داد تا هر که به او ایمان آوَرَد هلاک نگردد، بلکه حیات جاویدان یابد.» (انجیل یوحنا ۳:‏۱۶). بله، خدا جهان را دوست می‌دارد. هر یک از ما برای او بسیار عزیز هستیم. این محبت آنقدر زیاد بود که او آخرین کاری را که می‌توانست بکند، انجام داد. او خودْ نمی‌توانست قدم به این جهان مادی بگذارد، زیرا خدا غیرمادی است و هیچ‌کس قادر نیست او را ببیند. اما او «جگرگوشۀ» خود را به این جهان فرستاد، ارزشمندترین کسی را که داشت. او «پسر یگانۀ» خود را به جهان فرستاد.
نویسندۀ رساله به عبرانیان، به خوانندگان یهودی‌تبار خود چنین می‌نویسد: «در گذشته، خدا بارها و از راههای گوناگون به‌واسطۀ پیامبران با پدران ما سخن گفت، اما در این زمانهای آخر، به‌واسطۀ پسر خود با ما سخن گفته است، پسری که او را وارث همه چیز مقرر داشت و به‌واسطۀ او جهان را آفرید.» (رساله به عبرانیان ۱:‏۱-‏۲). همان‌طور که این نویسنده تحت الهام روح‌القدس فرموده، خدا به این اکتفا نکرد که برای هدایت بشر، پیامبرانی بفرستد. او خودش قدم به پیش گذاشت و در شخص پسرش، عیسی مسیح، به این جهان آمد و در رنج و مصیبت بشر شریک شد. ما خدایی نداریم که در رنج آفریدگان خود شریک نشود. خدای ما با ما اشک ریخت.
همان نویسنده، سخن خود را دربارۀ پسر خدا ادامه داده، می‌فرماید: «او فروغِ جلالِ خدا و مظهر کامل ذات اوست،» (آیۀ ۳). بله، عیسی مسیح، پیش از این که وارد این جهان شود، نزد خدا وجود داشت و به فرمودۀ این آیه، «فروغ جلال خدا» بود، درخشش جلال خدا. او همچنین «مظهر کامل ذاتِ» خدا بود. هرچه خدا بود، او نیز همان بود. به همین جهت است که می‌دانیم خدای ما در رنجهای ما شریک شده است.
نویسنده، در دنبالۀ همین آیۀ سه می‌فرماید: «او پس از پاک کردن گناهان، به‌دست راست مقام کبریا در عرش برین بنشست.» عیسی مسیح، این فروغ جلال خدا و مظهر کامل ذات او، آمده بود تا نه فقط نشان دهد که خدا نیز با انسان اشک می‌ریزد، بلکه آمده بود تا چاره‌ای برای گناهان بشر فراهم سازد. او وسیله‌ای مهیا کرد تا گناهان ما را پاک سازد. اما چگونه؟
پولس رسول این نکته را شرح داده، می‌فرماید: «او که همذات با خدا بود، از برابری با خدا به نفع خود بهره نجست، بلکه خود را خالی کرد و ذات غلام پذیرفته، به شباهت آدمیان درآمد. و چون در سیمای بشری یافت شد خود را خوار ساخت و تا به مرگ، حتی مرگ بر صلیب مطیع گردید.» (رساله به فیلیپیان ۲:‏۶-‏۸). پولس نیز با نویسندۀ رساله به عبرانیان همصدا شده، می‌فرماید که مسیح با خدا همذات بود. او از ازل با خدا بود. اما او از این «برابری» به نفع خود بهره نجست، یعنی آن را غنیمتی نشمرد که بخواهد آن را به هر قیمتی برای خود نگاه دارد، بلکه می‌فرماید که «خود را خالی کرد». وقتی مسیح جلال الهی خود را در آسمان ترک می‌گفت تا در چنین روزهایی به این جهان بیاید، خود را از جلال و شکوه الهی خود «خالی کرد»، یعنی آنها را کنار گذاشت. او «ذات غلام پذیرفت»، یعنی به صورت یک طفل به دنیا آمد، طفلی که برای همۀ نیازهای خود «وابسته» به والدین خویش بود. او «به شباهت آدمیان درآمد».
اما رسالت مسیح به همین‌جا خاتمه نیافت. می‌فرماید: «چون در سیمای بشری یافت شد خود را خوار ساخت.» عیسی مسیح در جلال و شکوه آسمانی‌اش وارد این دنیای خاکی نشد، بلکه به صورت نوزادی وابسته، نه در کاخ پادشاهان، جایی که پرستاران، او را شستشو دهند و از مادرش پرستاری کنند، بلکه گهواره‌اش آخور گوسفندان بود. حتی در مسافر‌خانه نیز برایش جایی نبود. مریم و نامزد او یوسف، از ناصره، در ناحیۀ جلیل، به بیت‌لحم در ناحیۀ یهودیه آمده بودند تا در سرشماری رومی‌ها ثبت‌نام شوند. ایشان در واقع، در بیت‌لحم غریب بودند. عیسی مسیح نه تنها گهواره‌اش یک آخور بود، بلکه در غربت نیز وارد این جهان شد. او «خود را خوار ساخت».
اما باز این انتهای ماجرا نیست. سرزمین فلسطین، زادگاه مسیح، در آن روزگار در اشغال رومی‌ها بود. ایشان با پنجه‌ای آهنین بر یهودیان حکمرانی می‌کردند. مسیح، پسر خدا، در یک سرزمین اشغال‌شده چشم به جهان گشود، در میان قومی تحت ستم! اینها چقدر با صحنه‌های شاد و پُرزینت که در این ایام کریسمس در کوچه و بازار می‌بینیم تفاوت دارد! وقتی مسیح قدم به این جهان می‌گذاشت، از این زینت‌آلات و زرق و برق‌ها خبری نبود! او «خود را خوار ساخت».
مریم، مادر عیسی، و یوسف، افراد فقیری بودند. آنها وقتی چند هفته پس از ولادت عیسی، برای اجرای آیینهای طهارت به معبد بزرگِ شهر اورشلیم رفتند، می‌بایست به خدا قربانی تقدیم کنند. طبق دستور شریعت موسی، ایشان می‌بایست برهای یک‌ساله به‌عنوان قربانی تقدیم می‌کردند. اما در شریعت آمده بود که اگر زن و شوهری فقیر باشند، می‌توانند به‌جای بره، دو قمری یا دو جوجه کبوتر تقدیم کنند (کتاب لاویان ۱۲:‏۸). عیسی نه تنها در کاخ پادشاهان و بزرگان به دنیا نیامد، و نه تنها گهواره‌اش آخور گوسفندان بود، بلکه خانواده‌ای فقیر نیز داشت. او مانند بسیاری از ما، در فقر و نداری بزرگ شد. او زندگی سختی را پشت سر گذاشت. خدای ما خدایی است دردآشنا. او در رنجهای ما شریک شده است.
اما فداکاری پسر خدا به این نیز ختم نمی‌شود. پولس در ادامه می‌فرماید: «و تا به مرگ، حتی مرگ بر صلیب مطیع گردید.» عیسی مسیح، پسر خدا، کسی که فروغ جلال خدا و مظهر کاملِ ذات او بود، مرگ را با آغوش باز پذیرفت. اما نه مرگی ساده و طبیعی، بلکه مرگِ بر صلیب. خودِ رومی‌ها اقرار می‌کردند که اعدام به‌وسیلۀ صلیب، شرم‌آورترین و دردناکترین نوع اعدام‌ها است. این را یک مورخ رومی نوشته است. رومی‌ها معمولاً هیچ‌گاه یک شهروند رومی را با صلیب اعدام نمی‌کردند. اعدام با صلیب مخصوص بردگان شورشی بود، کسانی که علیه اقتدار روم قیام می‌کردند. شخصِ اعدامی را کاملاً برهنه بر صلیب میخکوب می‌کردند یا با طناب به آن می‌بستند و او را به حال خود رها می‌کردند تا جان بکـَنـَد. در چنین حالتی، شخص ممکن بود دو یا سه روز از صلیب آویزان باشد. پاهای او را نیز یا به صلیب میخکوب می‌کردند یا تیر چوبی کوچکی زیر پایش نصب می‌کردند تا بتواند وزن بدن خود را بالا بکشد و تنفس کند. محل اعدام را نیز در جاده‌ای پررفت و آمد تعیین می‌کردند تا رهگذران بتوانند ببینند سرنوشت قیام علیه اقتدار روم چیست.
عیسی را نیز به همین شکل مصلوب کردند. او با شرم‌آورترین وضعی، در مقابل انظار همه، برهنه بر صلیب میخکوب شده بود. رهگذران و بزرگان قوم یهود او را مسخره می‌کردند و می‌گفتند که اگر همان مسیح موعود و پسر خدا است، از صلیب پایین بیاید. آبروریزی از این بیشتر امکان نداشت. به همین جهت است که پولس رسول با تأکید می‌فرماید که «حتی مرگ بر صلیب».
اما عیسی در اثر ضربات هولناک تازیانه که صبح همان روز بر بدن مبارکش نواخته بودند و خون‌ریزی‌هایی که کرده بود، شش ساعت بیشتر بر روی صلیب زنده نماند. باید بدانیم که تازیانۀ رومی‌ها فقط از چرم ساخته نمی‌شد، بلکه قطعات سرب یا استخوان به تسمه‌های تازیانه وصل می‌کردند که هر ضربۀ آن می‌توانست جراحات عمیقی در گوشت بدن ایجاد کند. خدای ما خدایی است که پسر خود را فرستاد تا با فجیع‌ترین مرگ جان بسپارد. خدای ما در رنج ما شریک شده است.
عیسی، پسر خدا، به این شکل تاوان گناهان ما را پرداخت کرد. آدم و حوا کوشیدند مانند خدا شوند، و ما نیز که از نسل ایشان هستیم، می‌کوشیم به بالاترین درجه برسیم، تا به حد خدایی. فکر نکنید که من و شما جز این هستیم و تفاوت داریم. اگر میدان به دست ما هم بیفتد، ما نیز خواهیم کوشید به حد خدایی برسیم و سرنوشت یک ملت را در دست خود بگیریم. این را در طول تاریخ و در زندگی مملکت‌داران دیده‌ایم و می‌بینیم. اگر انسان می‌کوشد به خدایی برسد، خدا در شخص پسر خود، عیسی مسیح، خود را به حد انسان پایین آورد. و نه تنها به حد انسانی عادی، بلکه انسانی که حاضر شد چنین بی‌آبرویی و خفتی را تحمل کند. او با این فداکاری خود، پادزهر گناه ما را فراهم ساخت. خدای ما در شخص عیسی مسیح، پسرش، تلاش نافرجام آدم و حوا، و هر انسانی را، واژگون ساخت و به این طریق، پادزهر گناه و شرارت را تدارک دید. خدای ما خدایی است که در رنج انسان شریک شده است.
اما کار خدای ما در این نقطۀ فاجعه‌آمیز به پایان نرسید. او در روز سوم، عیسی را زنده کرد. عیسی از میان مردگان برخاست و خود را بارها زنده به پیروانش نشان داد. به این ترتیب، خدا مُهر تأییدی زد بر تمام ادعاهای عیسی و نیز بر فداکاری او بر روی صلیب برای تدارک کفارۀ گناهان. خدا عیسی را سرافراز ساخت و تمامی قدرت را در آسمان و زمین به او بخشید (ر.ک. انجیل متی ۲۸:‏۱۸). پولس نیز سخن خود را ادامه داده، در این باره می‌فرماید: «پس خدا نیز او را به‌غایت سرافراز کرد و نامی برتر از همۀ نامها بدو بخشید، تا به نام عیسی هر زانویی خم شود، در آسمان، بر زمین و در زیر زمین، و هر زبانی اقرار کند که عیسی مسیح خداوند است،» (رساله به فیلیپیان ۲:‏۹-‏۱۱).
همین است پیام واقعی کریسمس! اکنون ما در مقابل یک تصمیم بزرگ قرار داریم. یا می‌توانیم این پیام را بپذیریم و قلب خود را به روی این مسیح که این‌چنین در رنجهای ما شریک شد، بگشاییم و او را به‌عنوان منجی و خداوندگار زندگی خود بپذیریم، یا می‌توانیم به سؤال‌های خود ادامه دهیم و تا ابد از خود و از دیگران بپرسیم که چرا خدا از همان ابتدا جلوِ گناه ‌آدم و حوا را نگرفت! آیا شما پیام کریسمس را می‌پذیرید؟



تولدعیسی مسیح خداوند بر تمام مسیحیان مبارک باد


تولدعیسی مسیح خداوند بر تمام مسیحیان مبارک باد




محبت خداوند بسیار عظیم است

🙏 🌹 🙏 🌹 🙏 🌹 🙏 🌹 🙏
محبت خدا بسیار عظیم است ،
برای همین کتاب مقدس می نویسد:
" خدا نیکوست."
پس 
صبور باشید 
زیرا او می داند چکار می کن 
خداوند می داند برای شما 
چه چیزی بهتر است 
چون او نتیجه نهایی را می تواند ببیند ولی شما نمی توانید

تمام مسائل، دل شکستگی ها، مشکلات و تأخیر در رسیدن پاسخ ، و همه 
آن چیزهایی که شما را وادار 
می کند بپرسید خدایا چرا؟...
یقین داشته باش روزی در نور عشق الهی، برایتان روشن خواهند شد
پس امروز با ایمان و با باور قلبی به نیکویی او شک نکن و شکر گزار باش.
در همین زمان و در همین اوضاع او را شاکر باش... آمین  🙏 🙏 🌹

۱۳۹۶ آذر ۲۳, پنجشنبه

مشورت مسیح برای افراد نگران



نگرانی حالتی است که گریبانگیر همه ما هست. نگرانی اساساً یعنی ترس از آینده. ما با توجه به تجربیاتی که در گذشته داشته‌ایم و با ارزیابی آنچه که در آینده ممکن است برایمان رخ دهد، دچار نگرانی می‌شویم. زندگی مدرن سریعاً در حال تغییر است؛ این تغییرات اضطراب‌هایی در ما پدید می‌آورد، و به این ترتیب، بیشتر در معرض نگرانی قرار می‌گیریم. رسانه‌های گروهی اخبار جهان را به خانه ما می‌آورد و بر اضطراب‌های زندگی می‌افزاید. نگرانی همچون دره‌ای است تنگ در فکر ما که تمام نگرانیهای ما در آن ریخته می‌شود. نگرانی سبب بی‌خوابی، یا کم‌اشتهایی، یا پرخوری می‌گردد. اگر به‌درستی به آن رسیدگی نکنیم، تندرستی‌مان به مخاطره می‌افتد. تحقیقات پزشکی ثابت کرده که فشار خون بالا، زخم معده، و بی‌خوابی، همگی ریشه در نگرانی دارند. به‌علاوه، ریشه اَشکال مختلف بیماریهای روانی را می‌توان در نگرانی جستجو کرد، زیرا این بیماریها زاییده تلاشهای وسواس‌گونه برای اجتناب از هر نوع رنج می‌باشند. شخص نگران واقعاً می‌کوشد تا از رنج و سرخوردگی فرار کند.
نگرانی مشکل عاطفی اکثر ما انسان‌ها است؛ از اینرو، شبانان و مشاوران مسیحی مجبورند دائماً به آن رسیدگی کنند. امید من این است که در این مقاله کوتاه، بتوانیم مشورت خداوند ما عیسی مسیح را برای مشکل نگرانی کشف کنیم.
دو نوع نگرانی
وقتی پای سخن افراد نگران می‌نشینیم، باید پیش از هر چیز توجه داشته باشیم که دو نوع نگرانی وجود دارد. نوع اول نگرانی آن است که شخص دلیلی واقعی و مشخص برای نگرانی خود دارد. برای مثال، یک محصل ممکن است برای امتحان خود نگران باشد. نوع دوم آن است که شخص خودش نیز نمی‌داند به چه دلیل نگران است. ممکن است شبها نتواند بخوابد، اما دلیلش را نیز نمی‌داند. در هر دو مورد، احساس نگرانی کاملاً واقعی است و باید با محبت و شفقت با آن روبرو شد.
تعلیم مسیح در مورد نگرانی
به‌هنگام بررسی مشورت کتاب‌مقدس در مورد نگرانی، باید پیش از هر چیز به تعلیم خودِ مسیح در این زمینه مراجعه کنیم. او در متی ۶:‏۲۵-‏۳۴، سه اصل را در این زمینه مطرح می‌سازد.
نگرانی گناه است
نخست، او قویاً اظهار می‌دارد که نگرانی گناه است: ”پس به شما می‌گویم، نگران زندگی خود نباشید.“ (آیه ۲۵). نگرانی گناه است زیرا به‌معنی نااطاعتی مستقیم از مسیح می‌باشد. ریشه نگرانی در این است که شخص اعتماد ندارد که خدا قادر است از زندگی او مراقبت به‌عمل آورد. همچنین گناه است زیرا باعث ویرانی معبد روح‌القدس- یعنی بدن ما- می‌گردد. خبر خوش این است که وقتی می‌دانیم چیزی گناه است، می‌دانیم چه باید بکنیم: اعتراف آن به حضور پدر و دریافت بخشایش او و طاهر شدن.
نگرانی بی‌مورد است
دوم، مسیح تعلیم داد که نگرانی بی‌مورد است؛ او فرمود: ”کیست از شما که بتواند با نگرانی، ساعتی به عمر خود بیفزاید؟“ (آیه ۲۷). مسیح نمی‌توانست منظور خود را از این روشنتر بیان کند: نگرانی آینده ما را بهتر نمی‌کند و هیچ تغییری به‌همراه نمی‌آورد. تنها نتیجه‌ای که دارد، این است که ایمانمان را ویران سازد و آرامش و شادی‌مان را از میان ببرد. من در سراسر زندگی خود، نگرانیهای بسیاری داشته‌ام؛ اما آموختم که اغلب اوقات خدا آنها را حل می‌کند و نگرانی من بیهوده بوده است.
نگرانی یعنی بی‌ایمانی
و بالاخره، مسیح تعلیم می‌دهد که نگرانی عملی است مبتنی بر ایمانی، و چنانچه نگران هستیم، ”سست‌ایمان“ می‌باشیم (آیه ۳۰). منظور مسیح این است که وقتی نگران هستیم، در واقع می‌خواهیم نقش خدا را در زندگی خود ایفا کنیم. وقتی چنین می‌کنیم، قطعاً زیر بار سنگین زندگی کمر خم خواهیم کرد.
اولویت زندگی ما چیست
حال که پی بردیم مسیح در باره نگرانی چه می‌فرماید، فکر می‌کنید مسیح به شخص نگران چه مشورتی می‌دهد؟ او قطعاً به چنین شخصی خواهد گفت که اولویت‌های او را پیشه خود سازد. عیسی فرمود: ”بلکه نخست در پی پادشاهی خدا و انجام اراده او باشید، آنگاه همه اینها نیز به شما عطا خواهد شد“ (آیه ۳۳). عیسی این سخنان را در چارچوب نگرانی در باره خوراک و پوشاک بیان فرمود؛ طلبیدن اولویت‌های خدا بیش از این امور اهمیت دارد. عیسی از ما می‌پرسد که چه چیزی بیش از همه باعث رضایت خاطر ما می‌گردد: امور این دنیا یا شادی پادشاهی او؟ پولس می‌فرماید: ”معنی نیازمند بودن را می‌دانم، نیز معنی زندگی در وفور نعمت را. در هر وضع و حالی، رمز زیستن در سیری و گرسنگی، و بی‌نیازی و نیازمندی را فرا گرفته‌ام. قدرت هر چیز را دارم در او که مرا نیرو می‌بخشد.“ (فیلیپیان ۴:‏۱۲-‏۱۳). آیا ما نیز می‌توانیم چنین بگوییم؟ وقتی نگرانی همچون طوفان بر ما می‌تازد، باید به آغوش مسیح پناه ببریم و اجازه دهیم روح ما را او با حضور خود و وعده‌هایش آرام سازد.
روز به روز زندگی کنیم
مسیح مشورت خود را ادامه داده، اصلی به ما می‌دهد تا طوری زندگی کنیم که دیگر نیازی به نگرانی نداشته باشیم: ”پس نگران فردا مباشید، زیرا فردا نگرانی خود را خواهد داشت. مشکلات امروز برای امروز کافی است!“ (آیه ۳۴). خدا ما را به‌شکلی سرشته که روز به روز زندگی کنیم، و هر روز با مشکلات همان روز مواجه شویم، و مشکلات فردا را به امروز منتقل نکنیم. هر روز باید به فکر مشکلاتی باشیم که می‌توانیم حلشان کنیم، نه به فکر مشکلاتی که کاری در مورد آنها از دستمان بر نمی‌آید. نیازی نیست نگران اموری باشیم که می‌توانیم کاری در موردشان صورت دهیم، زیرا تنها کاری که باید انجام دهیم، این است که دست به کار شویم. اما اموری که در خصوص آنها کاری از دستمان بر نمی‌آید، آنها را باید به دست خدا بسپاریم.
روزی دانشجویی به من گفت که به‌خاطر امتحانی که در پیش دارد، مضطرب و افسرده است. او چنان نگران بود که اصلاً قادر به درس خواند نبود. به او گفتم که او فقط امروز را تحت کنترل خود دارد، و کاری که باید بکند، این است که به کتابخانه برود و چند ساعتی را به مطالعه بپردازد، و افسردگی رهایش خواهد ساخت. او بعداً از من تشکر کرد و اعتراف کرد که در اثر فکر به آینده فلج شده بوده و نمی‌توانست به مسؤولیت خود برای همان روز فکر کند. آیا تلفنی هست که باید بکنید، اما به تعویق می‌اندازید؟ آیا باید موعظه‌ای بکنید؟ به‌جای نگرانی، آنچه را که امروز می‌توانید، انجام دهید، و بقیه را به خدا بسپارید.
چند گام عملی
در اینجا چند گام عملی برای مبارزه با نگرانی را ذکر می‌کنیم:
۱- خود را عادت دهید که نگرانی را همچون گناه اعتراف کنید و آمرزش الهی را دریافت دارید (اول یوحنا ۱:‏۹).
۲- عادت کنید که برای خدا انتظار بکشید. داود می‌فرماید: ”باز ایستید و بدانید که من خدا هستم.“ (مزمور ۴۶:‏۱۰). این بدان معنا است که از تلاشهای بیهوده دست بکشیم و نگرانیهای خود را به خدا بسپاریم.
۳- عادت کنید که زندگی خود را به دست خدا بسپارید: ”دل ثابت را در سلامتی کامل نگاه خواهی داشت، زیرا که بر تو توکل دارد.“ (اشعیا ۲۶:‏۳). باید مسؤولیت افکار خود را بپذیریم و آنها را بر خدا متمرکز سازیم.
۴- عادت کنید که به خدا تکیه کنید. باز به وعده خدا توجه بفرمایید: ”البته تو را معاونت خواهم داد و تو را به دست راست عدالت خود دستگیری خواهم کرد.“ (اشعیا ۴۱:‏۱۰). به وعده خدا بچسبیم و به آن اعتماد کنیم.
۵- عادت کنید که به خدا اعتماد کنید: ”برای هیچ چیز نگران نباشید، بلکه در هر چیز با دعا و استغاثه، همراه با شکرگزاری، درخواستهای خود را به خدا ابراز کنید. بدین گونه، آرامش خدا که فراتر از تمامی عقل است، دلها و ذهن‌هایتان را در مسیح عیسی محفوظ نگاه خواهد داشت.“ (فیلیپیان ۴:‏۶-‏۷)

نقشه های خداوند برای ما فرزندان چیست ؟


خداوند برای زندگی ما نقشه هایی دارد.گاهی ما نقشه های او را درک نمی کنیم .تنها کاری که باید کرد به او اطمینان کنیم و اجازه بدیم خداوند در زندگی ما عمل کند. ایمان داشته باشید و به خدا اعتماد کنید.
برای کار خداوند صبر داشته باشید و جلوتر از خدا راه نروید.
او زمانهایش و فکرهایش هیچ شباهتی به افکار و کارها و زمانهای ما ندارد
هیچوقت فکرهای خود را به حساب خدا نگذارید ، مگر اینکه از تایید آن اطمینان حاصل کنید
همیشه لزوماً کار و یا تصمیم و یا رابطه ای که شما را راضی میکند دلیل موافقت و رضایت خداوند میتواند نباشد
باید در دعا و زمان و مشورت با خادمین خداوند قرار بگیرید تا با مطابقت کلام و تعالیم خداوند از اراده و نقشه و رضایت خداوند در قسمتهای مختلف زندگی روحانی و دنیایی خود اطمینان حاصل نمایید و در هدایت روح خدا، از یک زندگی پیروزمندانه مسیحی برخوردار باشید..
اگه به تو احترام گذاشتند به آنها احترام بگذار! :
اگه به تو احترام نگذاشتند باز به آنها احترام بگذار!
تو، عمل باش، نه عکس العمل!
اجازه نده عملکرد دیگران از ادب تو چیزى کم کند، چون تو نماینده ى وجود خودت هستى نه دیگران..
صلح و سلامتی خداوند باشما باشد :

فیض به چه معناست پ؟



واژه فیض که در کتاب مقدس به کار رفته است ترجمه واژه یونانی «چریس» می باشد. «چریس» در یونانی یعنی «لطف آزادانه به شخصی نالایق». در کتاب مقدس نیز به معنای » لطف خدا به افرادی نالایق » است. از آنجایی که بسیاری از مردم فیض و اعمال را با هم اشتباه می گیرند، بسیار مهم است که درک صحیحی از معنای واژه «فیض» داشته باشیم. فیض و اعمال دو چیز کاملا متفاوتند. رومیان ۴: ۴ می گوید:
رومیان ۴: ۴
» اما کسی که کار می‌ کند، مزدش حق او شمرده می‌ شود، نه هدیه.»
این آیه می گوید وقتی کسی برای چیزی کار می کند، آن چیز که در ازای کار دریافت می شود، پاداش اوست. بنابراین این پاداش از روی فیض و به عنوان هدیه به او داده نشده است. زیرا که شخص برای آن کار کرده است و مستحق آن است. به همین طریق، وقتی کلام خدا می گوید که چیزی از روی فیض به ما داده شده است به این معناست که آن چیز به عنوان هدیه داده شده است. چیزی که نه نه آنرا به دست اورده ایم و نه برایش کاری کرده ایم. بنابراین واضح است که چیزی ممکن است از طریق کار و اعمالمان بدست آید و یا از طریق فیض. نمی شود چیزی در عین حال هم از طریق فیض و هم از طریق اعمال حاصل شود. سختی فهم و قبول این موضوع باعث شده تا بسیاری از مسیحیان بجای اینکه از چیزی که به عنوان فیض به آنها داده شده لذت برده و آنرا در پرستششان به خدا به کار ببرند در تلاش بدست آوردن همان چیزی باشند که از پیش آنرا دارند.
متن دیگری که به وضوح تفاوت میان فیض و اعمال را نشان می دهد، رومیان ۱۱: ۶ است. در آنجا می خوانیم:
» اما اگر از راه فیض باشد، دیگر بر پایه اعمال نیست؛ وگرنه( از طریق اعمال) فیض دیگر فیض نیست. «
این آیه بار دیگر همان چیز را به ما می گوید: اگر چیزی از طریق اعمال کسب شده است پس نمی تواند از فیض باشد و بالعکس. «وگرنه فیض دیگر فیض نیست» !!! کلام خدا چه صاف و روشن است. بسیاری از ما وقتی به سراغ کلام خدا می رویم، فکر می کنیم چیزی که می خوانیم باید معنایی غیر از چیزی داشته باشد که می گوید! باید بدانیم که کلام خدا چیزی را می گوید که منظورش است و منظورش هم همانی است که می گوید. این بخاطر عدم قبول موضوع از سوی ماست که همه چیز عجیب به نظر می رسد، هدیه پاداش تعبیر می شود و فیض با اعمال اشتباه گرفته می شود. ما با این ایده قبلی به سراغ کلام می رویم که ما باید کاری کنیم تا موقعیتی خوب در پیشگاه خدا داشته باشیم و وقتی می بینیم که کلام خدا می گوید موقعیت خوب در پیشگاه خدا از طریق فیض و دستاورد های عیسی مسیح و طبق ایمانمان داده می شود، آن وقت است که به شک می افتیم که چه چیز در رابطه با کلام خدا اشتباه است. در صورتی که باید سوال کنیم که چه چیز در رابطه با پیش فرض های ما غلط است. همیشه باید بدون ذهنیت های قبلی به سراغ کلام خدا بروید. باید با این نیت به سمت کلام خدا بروید که افکار خود را با آن مطابقت بدهید و نه کلام را با افکار خود. در خصوص موضوع نجات و پارسایی، و سردرگمی های زیاد در این باره، شکی نیست که خدا توجه زیادی به خرج داده تا به ما بگوید که وقتی می گوید فیض دقیقاً قصد تمایز میان فیض و اعمال را دارد !

کتاب مقدس درباره نژادپرستی، تعصب و تبعیض نژادی چه می گوید؟

اولین چیزی که باید در این بحث درک کرد این است که فقط یک نژاد وجود دارد-آن هم نژاد انسان. سفید پوستان، آفریقایی ها، سرخپوستان، عربها، و یهودیان نژادهای مختلف نیستند. بلکه، اقوام مختلف نژاد انسان هستند. همه انسانها خصوصیات مشترک جسمانی دارند (البته با اختلافات کوچک). مهمتر اینکه همه انسانها به شباهت خدا آفریده شده اند (پیدایش ۱: ۲۶-۲۷). خدا جهان را آنقدر محبت نمود که عیسی را فرستاد تا جانش را برای ما بدهد (یوحنا ۳ : ۱۶). به وضوح «دنیا» شامل همه قومهاست.
نزد خدا طرفداری نیست و او بین انسانها فرق نمی گذارد (تثنیه ۱۰: ۱۷، اعمال رسولان ۱۰: ۳۴، رومیان ۲: ۱۱، افسسیان ۶: ۹)، و ما هم نباید اینکار را بکنیم. یعقوب ۲: ۴ به آنهایی که بین انسانها فرق می گذارند «داوران با خیالات فاسد» می گوید. در عوض ما باید همسایه خود را مثل خود دوست بداریم (یعقوب ۲: ۸). در عهد عتیق، خدا انسان را به دو گروه نژادی تقسیم کرد: یهودیان و ملل دیگر. خدا می خواست که قوم یهود قوم کاهنان باشند که ملل دیگر را خدمت کنند. در عوض، یهودیان از موقعیت خود مغرور شدند و به ضدیت با ملل دیگر پرداختند. عیسی مسیح این مسئله را با خراب کردن دیوار خصومت بین آنها خاتمه داد (افسسیان ۲: ۱۴). هر نوع نژادپرستی، تعصب، و تبعیض نژادی مخالف کار مسیح بر روی صلیب است.
عیسی به ما فرمان می دهد که یکدیگر را دوست داشته باشیم همانطور که او ما را دوست دارد (یوحنا ۱۳ : ۳۴). اگر خدا ما را یکسان دوست دارد، ما هم باید همدیگر را با همان استاندارد بالا دوست داشته باشیم. عیسی در متی ۲۵ به ما یاد می دهد که هر چه ما برای کوچکترین فرزندانش انجام دهیم، انگار برای او انجام داده ایم. اگر ما با کسی با حقارت رفتار کنیم، یعنی با کسی که بشکل خدا آفریده شده است با حقارت رفتار کرده ایم، و کسی را که خدا او را دوست دارد و عیسی برایش مرد اذیت کرده بدرد آورده ایم.
نژادپرستی، در شکلهای گوناگون و به درجات مختلف، بلای است که هزاران سال است که گریبانگر انسانهاست. برادران و خواهران از همه اقوام، نباید چنین باشد. قربانی های نژادپرستی، تعصب و تبعیض نژادی باید ببخشند. افسسیان ۴ : ۳۲ می گوید، «با یکدیگر مهربان باشید و رحیم و همدیگر را عفو نمایید چنانکه خدا در مسیح شما را هم آمرزیده است». یک نژاد پرست ممکن است لیاقت بخشش شما را نداشته باشد، اما ما هم بسیار بیشتر لیاقت بخشش خدا را نداریم. کسانی که نژاد پرستی، تعصب و تبعیض نژادی را رواج می دهند، باید توبه کنند. «خود را از مردگان زنده شده به خدا تسلیم کنید و اعضای خود را تا آلات عدالت برای خدا باشند (رومیان ۶: ۱۳). باشد که غلاطیان ۳: ۲۸ کاملا درک شود، «هیچ ممکن نیست که یهود باشد یا یونانی و نه غلام و نه آزاد و نه مرد و نه زن زیرا که همه شما در مسیح عیسی یک می باشید.»

متی 6: 26 خداوند همیشه با ماست


نیایش با خدا





* با تو هستم ای فرزند
همواره منتظر اعجاز خدا در زندگیت باش و هرگز
غمگين نباش،
چرا که خوشبختی می تواند 
از درون تلخ ترين روزهای زندگی ات

زاده شود …
باورکن در تقدیر هر انسانی معجزه ای از طرف خدا تعیین شده که قطعأ در زندگی
در زمان مناسب خداوند، نمایان خواهد شد!
یک شخص خاص... یک اتفاق خاص... یا یک موهبت خاص... به یکباره سر میرسد...
منتظر اعجاز خدا در زندگیت باش، بدون ذره ای تردید!
زندگی درست مثل نقاشی کردن است...خطوط را با امید بکش...
اشتباهات را با آرامش پاک کن، قلم مو را در صبر غوطه ور نما! و در آخر شاهکاری خلق میشود... آمین🙏🙏🙏🌺🌺

ملی پوش سابق فوتسال بانوان ایرانی از سوئیس درخواست پناهندگی کرد


شیوا امینی، عضو تیم ملی فوتسال و بازیکن لیگ‌ های برتر ایران که به دلیل بی‌ حجابی در یک سفر شخصی در خارج از کشور از بازی در مسابقات رسمی محروم شده بود در سوئیس درخواست پناهندگی داد.

به گزارش «محبت نیوز» شیوا امینی عضو تیم ملی فوتسال و بازیکن لیگ‌‌های برتر ایران، در ماه مارس در حالی که در تعطیلات اروپایی در کشور سوئیس به سر می‌برد، تصویری از خود در صفحه شخصی اینستاگرامش منتشر کرد که بدون حجاب اسلامی، در حال فوتبال بازی کردن است.در ادامه مسئولان فدراسیون فوتبال ایران در اقدامی سختگیرانه، این بانوی ورزشکار ایرانی را به دلیل آنچه که عدم رعایت شئونات اسلامی عنوان نمودند، از تیم ملی فوتسال بانوان کنار گذاشته و او را از بازی در لیگ باشگاهی ایران و حتی مربیگری نیز محروم کردند.
این ورزشکار ایرانی که چهار سال ملی‌پوش بوده و تیمش در بازی‌های جهانی جزو چهار تیم برتر هم انتخاب شده نوشته بود:‌ «هیچ وقت فکر نمی‌کردم که به خاطرِ یه تکه پارچه که سرم نبود یا پاهام پوشیده نبود آن هم درست در یک سفر شخصی و نه در زمان مسابقات رسمی، دیگر هیچ‌وقت نتوانم توی کشورم بازی کنم. متاسفم برای جامعه ورزشی که حجاب از خودِ ورزش برایشان مهمتر است. با محروم کردن و حذف کردن کسانی مثل ما که همیشه به سربلندی ایران فکر می‌کردیم چه را می‌خواهید ثابت کنید، مگر خارج کشور هم قانون حجاب اجباری است که من باید رعایت می‌کردم؟»
شیوا امینی حالا در سوئیس به سر می‌برد و درخواست پناهندگی اش را در این کشور ارائه داده است.

اجازه ساحت یک کلیسا در ترکیه صادر شد

برای نخستین بار پس از دوران عثمانی، اجازه ساخت یک کلیسا در استانبول صادر شد

این نخستین بنای مسیحی است که پس از سقوط امپراطوری عثمانی در جنگ جهانی اول ، در این کشور ساخته می شود .

به گزارش «محبت نیوز» دولت ترکیه اجازه‌ی ساخت کلیسایی را در استانبول صادر کرد. این نخستین بنای مسیحی است که پس از سقوط امپراطوری عثمانی در جنگ جهانی اول ، در این کشور ساخته می شود .
قانون اساسی ترکیه، تاسیس کلیسا را در این کشور منع کرده است، با این وجود مکانهای مسیحی تازه تاسیسی که به صورت قانونی ثبت نشده اند در این کشور وجود دارند .این قانون در قبرس شمالی نیز که از سال ۱۹۷۴ زیر نظر ترکیه اداره می شود، صدق می کند.
گفتنی است طی چند سال گذشته و با قدرت گرفتن اسلامگرایان در ترکیه، اجازه برگزاری رسوم مسیحی در کلیساهای این کشور با مشکلاتی روبرو گردیده است، به گونه‌ایکه حتی شاهد تعطیلی و یا حتی حمله به برخی از کلیساهای فارسی زبان در  طی این سالها در ترکیه نیز بوده ایم.
شایان ذکر است پس ازروی کار آمدن رجب طیب اردوغان رئیس جمهور اسلامگرای ترکیه ، بیش از ۹۰۰۰ مسجد در این کشور بنا شده است .

سیزدهم دسامبر، در سراسر سوئد مراسمی به مناسبت روز لوسیا برگزار می‌شود


 این روز یکی از اعیاد مهم در این کشور است که به شکل ویژه‌ای همراه با آوازخوانی و نمایش دختری که تاجی از شمع بر سرنهاده، در مدارس، ادارات و حتا برخی از مکان‌های عمومی برگزار می‌شود.
لوسیا، یکی از زنان مقدس کلیسای کاتولیک در دوران روم است و زادگاه اصلی او، سیسیل در جنوب ایتالیاست. این چهره مقدس در سوئد به ترکیبی از مذاهب پیش از مسیحی این سرزمین و پس از رسمیت مسیحیت تبدیل شده که در طول سال‌ها به کشورهای دیگر شمالی و حتا کشورهای دیگر دنیا نیز رفته است.  
درسوئد، مراسم بزرگداشت لوسیا با افروختن شمع‌های کریسمس به نام اَدوِنت نیز پیوند یافته است.

۱۳۹۶ آذر ۱۰, جمعه

مراسم استقبال از ادونت در سوِِِِِِِئد

حدود چهار هفته پیش از عید کریسمس، شمعها و ستارههای الکتریکی در شکلهای گوناگون پشت پنجرههای خانهها قرار میگیرد و روشنی آن در دل تاریکی زمستان شکوه خاصی دارد. علاوه بر این، از شمعهای واقعی نیز استفاده می شود. از چهار شمع که نماد چهار هفته انتظار و به استقبال کریسمس رفتن است، هر یکشنبه یکی از شمعها را روشن میکنند. هفته‌ی اول، یک شمع، هفتهی دوم، دو شمع، هفتهی سوم، سه شمع را و چهارمین هفته که تولد مسیح است چهارمین شمع نیز افزوده میشود.
     
     
                                                                                                                                             

واژهی Advent از کلمهی لاتین Adventus گرفته شده که به معنای رسیدن و یا فرارسیدن است. که به تعبیرهای گوناگون هم میتواند رسیدن نور و گرما و روشنایی باشد که در پیش است و هم اشاره به تولد مسیح و جشن کریسمس اطلاق گردد.
اجرای این مراسم به زمان دوری برنمیگردد. این رسم که 24 روز قبل از فرارسیدن تولد مسیح آغاز میشود، مردم شمارش معکوس را شروع میکنند. برای این کار تقویمهای مخصوصی به ویژه برای کودکان تهیه شده که با تصویرها و نقاشیهای زیبا تزیین میشود و دریچههایی در آن تعبیه شده که کودک هر روز یکی از آنها را باز میکند تا به روز 24 دسامبر میرسد که «یول» هست و تولد مسیح. برای جلب توجه کودکان در درون هر دریچه شکلات یا چیز جالبی هم قرار میدهند که اشتیاق کودک را برای باز کردن آن بیشتر میکند. این تقویمها اولین بار از آلمان به سوئد آمدهاست.
شمع و ستارهی Advent نیز دستاورد آلمانیهاست که نوع شمعهای الکتریکی آن از سال 1870 به بعد در سوئد مورد استفاده قرار گرفتهاست. ستارههای الکتریکی در آغاز از کاغذهای مخصوص تهیه میشده اما امروزه انواع پلاستیکی، چوبی، مسی و فلزی آن موجود است.


این چهار هفتهی هرکدام به مناسبتی برگزار میشود:
هفته
ی اول یا شمع اول را که روشن میکنند، در حقیقت به یاد و به همدردی با کسانیاست که خانه و کاشانهای ندارند. با روشن کردن اولین شمع، آرزو میکنند که همه دارای سرپناه و کاشانهای باشند.
دومین هفته و یا دومین شمع را که روشن می
کنند، در همدردی با تهیدستان است و آرزو میکنند که فقر و تنگدستی از جهان رختبربندد.
سومین شمع را در سومین هفته روشن می
کنند که در همدردی با انسانهایی است که تنها هستند.و از تنهایی رنج میبرند.
و بالاخره چهارمین و آخرین شمع جهت رسیدن «یول» و تولد
 عیسی روشن میشود.